دخترِ ایدهآل مامانم دختریه که مامانبزرگش به جای اینکه بگه چند روز پیش دیدیمش تو خیابون مانتوش جلوش باز بود بگو حجابشو بهتر کنه، بگه بهبه الهه چه حجابی داره باریکلا به تربیتت.
مادر ایدهآل منم مادریه که در جواب به این افراد بگه نوع پوششاش به خودش ربط داره! :)
دلداری جدیدم به خودم در راستای اینکه معمار بدی نیستم:
ببین کارت ضعیفه و خودتم اینو میفهمی پس میتونی بعدا بهتر بشی. اونی که کارش ضعیفه و نمیدونه که ضعیفه معمار بدیه :))))
معمولا برای ناراحتی هام و خستگی هام میتونم دلایل خیلی خیلی واضحی پیدا کنم و این خوبه.
الان به یه مجموعه اتفاق ناراحت کننده رسیدم و نمیدونم کدوم ور کارو درست کنم تا حالم بهتر بشه.
۱) از حرف دیروز مامانم ناراحتم
۲) احتمالا اصلی ترین دلیل: پروژهی طرحم خوب پیش نمیره و نمیتونم ایده های جالب بدم و حس میکنم اینا ناشی از مطالعهی ناکافیه و اضطراب گرفتم که نکنه برای طرح نهاییم هم گند بزنم. علی الحساب یه کتاب به اسم پدیدارشناسی مکان برداشتم که کم کم بخونمش. ولی به طرح این ترمم نمیرسه. وقتی این اتفاقا میوفته هم روحیهامو حسابی میبازم و فکر میکنم نمیتونم معمار خوبی بشم و کافیه تو اینستا عکس یه ساختمون خوشگل ببینم و بغض کنم و به خودم بگم هیچوقت انقدر خوب نمیشی! این اتفاقا اگه ترم ۴ و ۵ میوفتاد به خودم دلداری میدادم که تو که هنوز درست تموم نشده و نگران نباش یاد میگیری ولی الان که ترم ۸ ام دیگه نمیتونم خودمو گول بزنم و امان از خودخوری هایی که وقت و بی وقت سراغم میاد.
۳) از نرم افزار هایی که بلدم راضی نیستم. کاش راینو بلد بودم. هی خودمو سرزنش میکنم که چرا تو قرنطینه یادش نگرفتم. حتی گرس هاپرم خوب یاد نگرفتم و واقعا این موضوع اذیتم میکنه.
۴) فکر اینکه از مهر چیکار کنم و چطوری برگردم تهران هم هست.
۵) بعلاوه ی هممممه ی غصههایی که بابت مشکلات مملکت میخورم.
۶) از اینکه کسی رو ندارم که این حرفارو بهش بزنم واقعا خسته ام. یکی که دائم باهام زندگی کنه و هر لحظه بتونم این نگرانی هامو بروز بدم. واقعا دارم از بلند حرف نزدن درباره دغدغه هام خفه میشم.
بچه ها من خیلی از سخت ترین درس کارشناسی معماری خوشم اومده :)))))))
آقا تست mbti جالبه و درصدیش هم درسته ولی سپیده یه جوری بهش ایمان داره که هر اتفاقی مغایر با نتایج تست میوفته تعجب میکنه!
مثلا دیروز داشتم بهش میگفتم من هیچ وقت نتونستم با ریحانه صمیمی بشم وباش ارتباط برقرار کنم و همو نمیفهمیم اصلا. میگه آخه چرا ریحانه هم intj عه مثل شقایق که باهاش خوبی!
حالا یه عواملی خارج از این تست هم در نظر بگیری اشکال نداره خواهر من!
پی نوشت: این سری که رفتم تهران و بچه هارو دیدم یه مدتی با ریحانه دوتایی تنها بودیم و حرفی برای گفتن نداشتیم. یکم ازمسائل خصوصیمون حرف زدیم. فک کنم دوتامون قصد داشتیم امتحان کنیم شاید با هم دوستترشدیم. ولی حرفی زد که اونجا به روش نیاوردم ولی ازش ناراحتو دلگیرم و قبلا هیچ وقت ذرهای دوستش نداشتم و الان هم نخواهم داشت.
جالبه من در حالت نشسته درد دندونم کم میشد و به محض اینکه میومدم بخوابم شروع میشد.
سرچ کردم و انگار واقعا افقی شدن باعث افزایش دندون درد میشه :/ چیرا اخه
الان سعی دارم بصورت غیر افقی بخوابم ://
پ.ن: دیشب که از درد خوابم نبرد تا ۵.۵ صبح، بیشتر از اینکه به فکر درد باشم استرس اینکه کارام میمونه چون صبح نمیتونم زود بیدار شم داشت دیوونهام میکرد.
این جوری فشرده باید کار کنیم.
نیاز دارم اونقدر پولدار باشم که مرتبا ۶ ماه یک بار برم دندونپزشکی برای چکاپ !