She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

کاش حداقل نصف اونقدری که من از سطح پایین شعور بعضی ها رنج میبردم خودشونم رنج میبردن!

حسنی♡

امروز گوگول ترین راننده ی سرویس دانشگاه رو انتخاب کردم و این افتخار به کسی جز آقای حسنی نمیرسه ♡

تاکسیانه

پایین برگه ی نرخ کرایه ای که توی تاکسی میچسبونن، نوشته :

((انتقاد، شکایت، پیشنهاد، تقدیر و تشکر :۱۸۸۸))

تا حالا ندیده بودم برا تقدیر و تشکر شماره بذارن :)))))

چقدر needy اخه :))))

یسسسسس

وای ولی خداروصدهزااااار بار شکر که کنکور تموم شد

دفترچه آزمونو باز کردم یه نگاه به سوالاشون بندازم، کلی احساس خوشبختی کردم :)))))

به به

در همین لحظه من برای اولین بار نشستم در مقام مراقب و امتحان گیرنده

و ۲۱ عدد دانش آموز دوازدهم دارن جلوم آزمون میدن

و خیلیییییی گوگولین :))))

تئاتر بینوایان

تئاتر بینوایان ۳۰۰ تا بازیگر داره و ۱۵۰ تا نوازنده

کلی شایعه کردن که بلیطاش ۲۵۰ تومنه و الان مشخص شده قیمت بلیطش از حدود ۵۰ تومن شروع میشه تا حدود ۲۰۰ تومن

نمیفهمم چرا ملت دارن خودشونو قطعه قطعه میکنن که گرونه! اولا که جمله ی اول خیلی مهمه و این تئاتر قطعا خیلیییی اثر فاخر و خفنیه. دوما که خب تو نرو این تئاترو! مگه بزور میخوان ازت ۲۰۰ تومن پول بگیرن؟

سوما که احتمالا اگه حقوقمو بگیرم میرم میبینمش! 

کاملا می ارزه 

حتی شده بلیط ۵۰ تومنی بخرم و اخرین صندلی بشینم میرم میبینمش

(منم تا وقتی درباره ی تعداد بازیگراش و نوازنده هاش و قیمت واقعی بلیطش نمیدونستم تو دلم بدوبیراه گفتم بهشون. خداروشکر هیچ جا منتشرش نکردم. بسیار از کرده ی خودم پشیمانم که زود قضادت کردم و تحت تاثیر چند تا توییت جهت گیری کردم)

"هر کی هر وقت باهاش بد حرف میزنه بدونه که داره از چشم من میوفته"

این جمله رو امشب خیلی محکم (با اندکی ریزش دل ) بهشون گفتم

شقایق گفت : اوه پس حتما من خیلی از چشمت افتادم

گفتم : اره!

روحیه ی ملوسم

روحیه ی من انقدر از خشونت دوره که وقتی یک حرف بد یا خشن یا محکمی میخوام بزنم یکدفعه یه چیزی توی قلبم میریزه

قشنگ بصورت فیزیکی حسش میکنم 

دلم میریزه پایین

و خیلی حرفارو نمیزنم بخاطر همین. 

خیلی حرفارو

و یا حتی در مواقع زیادی وقتی خشونت میبینم هم همینطورم. حتی اگه استاد سر کلاس به یکی از دانشجو ها بگه برو بیرون، من دلم میریزه پایین !!!

اینطوری نیستید شما؟

این استرس چی بود اخر شبی رخنه کرد تو جونم؟

عه امروز چقدر بهم کم توجهی شدا

اه

حتما شنیدید که دانشجو باید خودش دانش رو بجوئه نه اینکه استاد بیاد همه چیزو بهش بگه

خب منم اینو قبول دارم ولی درباره چیزایی مثل تحقیق درباره روانشناسی کودکان، طراحی محیط آموزشی، مدارس موفق ، این جور چیزا

نه درباره ی استاندارد سیمان پرتلند پوزولانی -_-

یچیزایی رو اگه شما درس بدی استاد محترم جای دور نمیره واقعا!

الکی میخواد وقت ما رو بگیره:/

ازت بدم میاد سیمین کریمیان :///

-_-

اه توی هر کلاسی که با آتلیه شیشی ها مشترک داریم، کلاسا دخترونه پسرونه میشه

دخترا جلو میشینن پسرا عقب

مثل ترم اول -_-

برای ولتر ۲

ولتر معتقد بود " حقیقت نام حزب معینی نیست "

ولتر به هیچ حزب سیاسی ای نمی پیوسته و از هیچ حکومتیم طرفداری نمی کرده! میگفته حکومت جمهوری هم انقدر ایراد داره که سرانجام یا به غوغاسالاری ختم میشه یا به یکه سالاری ( غوغاسالاری یعنی اوباش و زورگوها و جاهلا بشن سران حکومتی ، یکه سالاری یعنی حکومت در دست یه حاکم زورگو و خودکامه باشه )

ولتر معتقد بود"همان گونه که برای مردم تهیدست و بیچاره فرقی نمیکند که یک شیر آنها را ببلعد و یا صدها موش به تدریج آنها را بجوند، حکومت استبدادی یا جمهوری نیز تاثیری در بهبود زندگی شان نخواهد داشت‌."

ولتر از جنگ و ملی گرایی متنفر بوده

به نظرش ملی گرایی "در حکم بانگ ظفرمندانه ی خروسی بود که بالای تلی از فضولاتش ایستاده است."

و جنگ رو اینطوری توصیف میکرد: "قتل، در جامعه ی بشری قدغن است. تنها قتل مشروع،قتلی است که همراه با صدای شیپور و طبل و نوای سرودهای حماسی باشد"

او حتی مخالف انقلاب بود و میگفت :" وقتی که توده ی مردم استدلال می کنند، همه چیز از میان می رود."

خلاصه متفکر سازش ناپذیری بوده

ولتر در تضاد کامل با ژان ژاک روسو، یکی دیگه از متفکرای قرن هجدهم بوده .

ولی وقتی متوجه میشه که مقامات سوئیسی میخوان کتابای روسو رو بسوزونن ، با خشم جمله ی معروفش رو ادا میکنه :

((من یک کلمه از آنچه تو می گویی قبول ندارم،اما تا دم مرگ برای اینکه تو حق سخن گفتن داشته باشی،مبارزه خواهم کرد))

برای ولتر

امروز بالاخره وقت کردم برم سراغ کتاب تاریخه 

چی شد که وقت کردم بالاخره؟ 

کلاسای عمومی شروع شد :)))) و سر کلاس عمومی بهترین جا برای کتاب خوندنه :))

خب

میخوام درباره ی یک شخصی صحبت کنم به نام ولتر (فرانسوا آروئه دُ ولتر)

نویسنده ی خیلیییی بزرگ فرانسوی ، که یکی از تاثیر گذارترین افراد در انقلاب فرانسه بوده. خیلییییی تلاش کرده که مردم رو آگاه کنه که توسری خور و بدبخت نباشن

در وصفش نوشته : فیلسوف شوخ طبع، نمایشنامه نویس بی باک ،مورخ چیره دست و دشمن بزرگ هر گونه استبداد سیاسی، اجتماعی و مذهبی بود.

انقدر ولتر آدم مهمیه که بعضیا به قرن هجدهم، میگن "قرن ولتر"

در طول عمرش نود و نه کتاب نوشت(همه ی کتاب هاشم از طرف دولت و کلیسا قدغن شده بوده) که برجسته ترینشون اینان : داستان بلند کاندید - فرهنگ فلسفی 

توی پست بعد چند تا از عقایدش رو مینویسم.

امشب برای بار اول رفتم بازارچه لاله و چایِ آلبالو زعفرون نبات خوردم با یار و به به