اه خواب دیدم زبونم لال مامانم فوت کرد و من زنگ زدم به سجاد و پشت تلفن از شدت گریه نفسم بالا نمیومد .
حسشو هنوز یادمه.
که از ته دلم میخواستم هر چی دارم رو بدم و این اتفاق واقعی نباشه.
و اون لحظه که از خواب پریدم انگار دنیارو بهم دادن.
ولی انقدر حسش توی بدنم مونده بود که بیدار شدم گریه کردم.
ای جونم
شت منم خواب دیدم تو مردی
پشمام
الهی هیچ مادری هرگز نمیره