She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

مامان بزرگ :/

همه ی این کم محبت بودن مادرمو از چشم مادربزرگم میبینم. تهران بودم و ۵ ماه بود منو ندیده بود، رفتم خونشون و اولین حرف یه مادربزرگ بعد از دیدن نوه اش اونم بعد ۵ ماه چی میتونه باشه؟ 

گفت چرا آستین مانتوت کوتاهه؟ :/

بعد این زن اعتقاد داشته که جلوی بچه نباید از خودش تعریف کرد. برعکس خیلی از مادر های ایرانی که پیش بقیه تعریف بچه هاشونو میکنن ایشون پیش بقیه فقط بچه هاشو میکوبه

از بوس و بغل متنفره و از گفتن حرف های زیبا به آدم ها عاجزه

حالا این اخلاق در۴ تا از ۵ دخترش وجود داره 

همه از دم جدی و منطقی و سفت .

لذا این خاطراتی که آدمای دیگه دارن مثل اینکه خودتو برا مامانت لوس کنی و سرتو بذاری رو پای مادربزرگت و فلان و بیسار رو من هیچ وقت تجربه نکردم.

اینم که چشمه ی احساسات من خشک نشده فقط بخاطر بابامه که برعکس مامانم هر روز مارو بوس و بغل میکنه و هی میگه چه دخترای گلی دارم من. خیلی ازت ممنونم بابا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد