She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

مامان ۲

مثلا همین امروز برای نهار خورش مرغ پختم. خیلی هم مفصل و درست حسابی و اول مرغشو نیم پز کن و دوم سرخش کن و سوم خورشت رو بار بذار و سیب زمینی سرخ کرده و ته دیگ ....

مادرم بیرون بود و برای نهار دیر میومد. من و بهار و بابام نشستیم سر سفره و آن دو عزیزهزاران بار از طعمش تعریف کردن و خسته نباشی و چقدر خوشمزست و...

بهار میگفت تاحالا مرغ این مزه ای نخوردم چقدر خوبه بابام هی بشقاب بشقاب غذا میکشید و میگفت انقدر خوشمزه درست کردی که اینهمه دارم میخورم و اینا

بعد مامانم که اومد گفتم غذا روگازه

کشید برا خودش، خورد، آخرش گفت مرسی و رفت خوابید

اخه زن یکم وا بده 

دوتا تعریف بکن

بیشتر از ۳ ساعت داشتم روش کار میکردم خب چقدر تو بی انصافی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد