She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

مامان

مامانم واقعا مامان خوبیه ها

هر چی فک میکنم نذاشته آرزویی به دلم بمونه

از تک تک اردو های مدرسه که بی دردسر اجازه میداد برم بگیر تا سال دوم دبیرستان که دلم خواست برم هنرستان و زنگ زد چند تا مدرسه پرس و جو کرد و همین تابستون که گفتم دلم میخواد بمونم تهران و زنگ زد چندین تا خوابگاه شرایطو پرسید. 

مثلا حدود ۱۰ سال پیش فامیلامون اومده بودن اراک و رفتیم شهربازی و همه رفتن سوار رنجر شدن و منم دلم خواست. مامانم خیلی خیلی میترسید ولی گذاشت منم سوار شم که شبم خراب نشه. جدی خیلی از مامانا اینطوری نیستن

فقط مامان من به محبت با زبون و بوس و بغل اعتقادی نداره و میگه اونی که واقعا دوستت داره از کاراش پیداس نه از حرفاش. برعکس من دوست دارم بشنوم که چقدر مهمم ، با ارزشم، دوست داشتنی ام، باعث افتخارشونم و ...

لذا مقدار زیادی دلخوری پیش امده از همین زبان سخت مادر. که جز به گله و شکایت به چیز دیگری باز نمیشه و وقتایی که خیلی لش و بیحال و بدردنخورم حتما مامانم بهشون اشاره میکنه ولی وقت هایی که موفقیتی بدست میارم خیر.

لذا غصه مارو فردا میگیره و هی فک میکنیم مادمون مادر خوبی نیست 

ولی اشتباه میکنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد