She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

بی معرفتی های دو طرفه

دو روز بعد ازوقتی که از تهران برگشتم دخترخاله اومد خونمون که از بهار وسایل نقاشی قرض بگیره، و دید من خونم و هزاران تن عذاب وجدان به من داد که چقدر بی معرفت شدی و یه خبر ندی و فلان و بهمان. حالا دو هفتست میدونه من خونم و هیچ خبری ازش نیست.

نظرات 1 + ارسال نظر
. پنج‌شنبه 3 مرداد 1398 ساعت 10:53

این قضیه بر میگرده به اونجا که همه یه بیس مشترک داریم که حال همو نداریم
ولی اونا تو فکرشونه که بزور باید خبر بگیرن و اینا

خب وقتی خبر نمیگیرن و انتطار دارن فقط تو خبر بگیری منطقی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد