امسال (سال تحصیلی) بیش از اینکه پیش خانوادم، سجاد و بقیه باشم، پیش تو بودم.
امسال انقدر با هم دو نفره رفتیم و برگشتیم، دو نفره خندیدیم و غصه خوردیم و غر زدیم دو نفره فیلم دیدیم و بازی کردیم، دو نفره زبان خوندیم ،به دانش آموزامون زنگ زدیم، دو نفره سفر رفتیم ، دو نفره غذا پختیم و برای خودمون سفره چیدیم ،چایی گذاشتیم و چایی خوردیمو گپ زدیم.
امسال انقدرررر دو نفره هامون زیاااد بود که باعث شدکوچکترین میزان ناراحتی رو با یه نگاه به هم بفهمیم حتی. باعث شده بااااارها تو ذهنمون عینا یک برداشت داشته باشیم و وقتی یکیمون بیانش میکنه،اون یکی بگه واااااای ارهههه دقییییقااا
باعث شده سر همون پانتومیم های دوتاییمون انقدر خوب زبون همو بفهمیم
و بنظرمن برای اثبات صمیمیت بین دو نفر مهم ترین فاکتورش اینه که بتونن با یه نگاه، با لحن، با یک کلمه هم دیگرو بفهمن و ما امسال رسیدیم به اونجا
خیلی دوستت دارم تینا :)
الهه
واست باید بنویسم چطوری با نیشِ باااااز داشتم پستت رو میخوندم و هی میخونم و هی ذوق میکنم
قشنگ ترینِ من
اره اون پانتومیم ها واسه منم کاملا معنیِ شکلِ هم شدن میده
و خب بذار بگم سفرِ رشت با هیچکی بجز تو انقد جذاب نمیشد واقعا
اون قدر که روزها بعد هرچی بهش فکر میکنم میبینم حتی یه ثانیه ناراحتی توش نبوده
دوستت دارم و دوستت دارم و دوستت دارم قشنگِ قدیمی عه من :)))
مااااااچ بهت که تیناااا