امروز آقای شهردار بعد از تاخیر ۱.۵ ساعتش، اومد یه پاورپوینت باز کرد وایساد از رو اسلایدا خوند.
رومینا دستش رو بالا گرفت گفت استاد اگر بنا به از روی اسلاید خوندنه که خودمون تو خونه هم میتونیم بخونیم
در همون لحظه بود که رومینا برام شد اسطوره ی شجاعت و جسارت
بچه ها واقعا از اینکه مجسمه ی صورت سفالی اناهیتا از مال من خیلییییییییییی خوشگل تر شد حسودیم شد :))))
دمش گرم ولی عاااالی بود کارش *_*
بالاخرههههههه برنامه ی شب اول اتنا رو نوشتم و براش فرستادممممم