وقتی روبروت نشستم و نگات میکنم و تو غرق تعریفی،
تو دلم ذوق میکنم یواشکی و میگم خدایاشکرت که انقدر بهم لطف کردی و این آدمو قسمتم کردی :>
چقدر خوشحااالم که قبل از ۲۰ عاشق شدم!
چقدر خوشحالم که بیست سالگیمو باتو جشن میگیرم
ممنوووونم از تو و همه ی خوبی هات :>
۱۱.۱۵
#ساعت-نه-صبح!!!
و من در آستانه ی تموم کردن ۲۰ سالگی !
شمارش معکوسه !
*تصمیم دارم برای خودم توی ۳۰ سالگی یه نامه بنویسم! نامه ای به منِ ۳۰ ساله از طرف منِ ۲۰ ساله!!!
۱۱.۱۴
از پلن های ترم جدییییید :
لاغر کردن
کتاب غیر درسی خوندن
هنر در گذر زمان خوندن
سرچ های زیاد توی پینترست
کارهارو به موقع انجام دادن
کمتر بعداز دانشگاه خوابیدن
سریال فارگو و بند آف برادرز و فصل اول مستر روبات
فییییلمای خفن
زبان بخونم
لینداهای اتوکد رو ببینم
اگه شد برم سر کار :دی
والسلام
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
کی فکرشو میکرد
انقدر ذوق کنم ازین که دوتایی نشستیم زیر کرسی،
تخمه میشکونیم،
و دیدار نهاییِ بیلیاردو تماشا میکنیم!
و هی با ذوق بازیکن تپله رو تشویق میکنیم
چقدر دلخوشی های زندگی ساده و خوشگله :>
وقتی نتم وصل میشه
اول میرم تلگرام و جواب پی ام هامو میدم .بعد پی ام های توی گروه های مهمو میخونم
بعد میرم اینستا و اگه دایرکت داشته باشم، میخونم و جواب میدم .بعد استوری هارو میبینم و اخرم پستارو
بعد میرم وب تینا و پری و غزل و گاهی حتی وب خودمو چک میکنم
بعد چک میکنم ببینم کامنت دارم تو وبم یا نه
اخر همه ی این مراحل نت رو خاموش میکنم و دوباره وقتی نتو وصل میکنم همین روال از اول طی میشه :))))
ولی خدایی انصاف نیست با این کمردرد بشینم رو صندلی شخمیای آتلیه کار کنم :((((