-
:|
شنبه 27 مرداد 1397 16:23
سلااااام حال شما ؟ خب خواهرا و برادرایی که وب مارو دنبال میکنید درجریان باشید که دخترخالم رسما نامزد کرد و بعد محرم هم عقدشه منم سعی میکنم حرص نخورم واقعا ولی بیاید هممون دعا کنیم که خوشبخت شن و بهم بیان و خیلی عم با هم خوشحال بشن
-
غر های بیییییییییشتر :دی
پنجشنبه 25 مرداد 1397 04:12
همین دختر خاله ۱۸ ساله هه هست ؟ که داره ازدواج میکنه... خالم خبرشو به داییم داده ،(یادتونه گفته بودم یه دایی متحجر د ارم که یه کتاب مزخرفی بهم داده بود و چقدر سر کتابه غر زدم ؟)بعد داییم گفته : عههههههه راست میگی؟ منم خودم میخواستم یکی رو بفرستم خواستگاری اتفاقا! طرف بهم گفت یه دختر چادری تو فامیلتون برام پیدا کن......
-
عصرنشینی هاشون :))
پنجشنبه 25 مرداد 1397 03:50
یه عصر نشینی های زنونه ای بین خانومای فامیل بابام جریان داره و همه ی عمه ها و زن عموها و دختراشون و عروساشون به نوبت خونه ی یکی جمع میشن به صرف شیرینی و میوه،اختلاط میکنن و بعضا هم اخر مجلس همگی میرقصن :))))) بعد اکثر این خانوما خانه دارن یا معلمن و تابستونا تعطیل فقط عروس عموم ،مریم ، پرستاره و اگه شیفت شب داشته باشه...
-
:دی
پنجشنبه 25 مرداد 1397 02:08
یعنی اگه دوست پسر قشنگم(بوس بهت ضمنا :)))) ) آدرس اینجا رو نداشت، چقدر من از اشکان خطیبی( و سایر سلبریتی های مرد مورد علاقم ) تعریف میکردم :)))))))))
-
بلند بلند فکر کردم و غر زدم. برای خودمه بیشتر.پیشنهاد میکنم نخونید
چهارشنبه 24 مرداد 1397 17:04
میدونم خیلی دارم غر میزنم ولی وقتی تو وبلاگم یچیزی رو مینویسم احساس میکنم دارم حرفامو بلند به همه میزنم و بخاطر همین خیلی اروم میشم ! اگه حال ندارید شما نخونید :)))) . بطرز عجیبی توی کل فامیل هیچ کس اندازه من داره حرص نمیخوره!!! اصلا نمیدونم چرا من وقتی میشنوم یه دختر و پسر رو میخوان بدون شناخت درست و حسابی بزور بهم...
-
غر های بیشتر :))
چهارشنبه 24 مرداد 1397 16:34
مامانم میگه آدما تو مشورت اینطورین که فقط حرفی رو که دوستش دارن میشنون! بعدم میگه الان اینهمه من دارم به خالت میگم نه اینهمه تو داری میگی دختر بزرگترش میگه بقیه خواهراش بش میگن هر چی تعریف میکنیم از اونایی که بدون شناخت ازدواج کردن هر چی میگیم بابا مشاورا توصیه نمیکنن، خالت به هیچ کدومش گوش نداده اونوقت دوست دخترخالم...
-
او بسیار گیج و گنگ بود :/
چهارشنبه 24 مرداد 1397 16:27
دخترخاله ی ۱۸ سالم و خواستگار ۲۸ سالش بود؟ جمعه ی پیش رو یعنی پس فردا براش انگشتر میبرن!! و این دو نفر، تا حالاااا با هم صحبت هم نکردن!!!!!!!!!! تا حالا هاااا! حتی خواستگاری رسمی هم نبوده که حتی نیم ساعت صحبت کنن و توی خواستگاری رسمی در پیش روش قراره انگشتر بیارن!!!! یعنی از قبل بله رو دادن! بعد حتی قرار بود درباره...
-
اشکان خطیبی
شنبه 20 مرداد 1397 01:59
اخه چطوری این همه انسانیت و بزرگواری و شخصیت و تجربه و انگیزه و دل صاف توی یه نفر جا میشه؟ کاش میشد ازت منتشر کرد تو با ما چه کردی اشکان؟؟؟
-
دغدغه های فکری الانم. دخترخاله همش تقصیر توعه :/
پنجشنبه 18 مرداد 1397 15:33
بنظر من ازدواج سنتی احمقانست هر کاریش کنی احمقانست حالا تعریف من از ازدواج سنتی چیه؟ اینه که دختر و پسر و خانواده هاشون، بدون هیچ فکری درباره ی هدف ازدواجشون ، شرایط مورد نظرشون، همسر ایده آلشون بخوان تن به ازدواج بدن با قوانین سنتی، قدیمی و نا برابر این که دو نفر لزوما از طریق خانواده هاشون با هم اشنا بشن دلیل بر...
-
عنوانم نمیاد
چهارشنبه 17 مرداد 1397 23:42
سریال this is us رو که دیده بودم یه جای گنده ای تو قلبم برای سیاه پوستا باز شد تا قبلش حتی ملاک زیبایی رو نداشتن بنظرم متاسفانه ولی بعدش متوجه شدم چقدرررر میتونن زیبا باشن سیاه پوستا بعد ناراحت بودم که توم فرهنگ سازی نشده بود این موضوع البته شاید طبیعی باشه چون توی کشور ما نیستن ولی حداقل کاش توی بچگیم یه عروسک با...
-
مغزِخر :|
چهارشنبه 17 مرداد 1397 00:37
من نمیدونم چرا مغزم انقدر تنبل بار اومده :/ بدین صورت که وقتی میخواد یه کاری بکنه به این که چقدرررر مرحله رو باید طی کنه تا اون کار انجام بشه فکر میکنه و بعد منصرف میشه مثلا اگه بخوام پاشم برم خرید با خودش میگه: اووووووه باید پاشی، مانتو و شلوار و شال بپوشی درو باز کنی کفش بپوشی درو ببندی بری پایین درو باز کنی بری...
-
♡_♡
چهارشنبه 17 مرداد 1397 00:33
بهار میخواد ویولن بخره و بره کلاسش و من دارم میمیرم از ذوق به جاش :)))))
-
از ارزو های وی:))
چهارشنبه 17 مرداد 1397 00:31
من اخرش بعد کارشناسی اول میرم سرکار و برای ارشد اقدام نمیکنم .و کارشناسی دوم میخونم اونم رشته ی طراحی صنعتی یا زبان فرانسوی :دی (اگه ایران موندگار شیم)
-
کرم درون
سهشنبه 16 مرداد 1397 19:46
همیشه تو ذهنم برای معرفی دوست پسرم به مامانم نقشه های شومی داشتم مثلا اولش بگم باباش اعتیاد داشت ولی ترک کرد و الان سالم و پاک توی زندانه :))))) بعد که خیلییییی کرک و پرش ریخت بگم نهههه شوخی کردم :))))) خوش میگذره نمیگذره ؟ :))))) و چه بسا دیدن اون قیافه ی بهت زده خیلی زود اتفاق بیوفته !!!
-
:))))
سهشنبه 16 مرداد 1397 19:41
الان یاد یه خاطره از دوران مدرسه افتادم :/ با همکلاسی هام تو حیاط بودیم که گفتم: کیا میان بریم سر کلاس؟؟ هیچکی جواب نداد بعد گفتم : کیا نمیان نریم سر کلاس؟ بعد همه گفتن : منننن منننن و منم پورخندی زدم و با نبوغ خودم حال کردم :||
-
:///
سهشنبه 16 مرداد 1397 16:18
ببینید دختر خاله ی ۱۸ ساله ی کی با ازدواج کردنش موافقه؟؟؟؟ اخه چراااا؟ متاسفم برای این تربیت متاسفم
-
چی بگم :/
دوشنبه 15 مرداد 1397 18:05
اینجانب قصد دارم تمام تلاشم رو بکنم که خالم رو از اینکه دختر ۱۸ سالش رو به یه پسر ۲۸ ساله شوهر بده صرفا چون پسر با ایمانیه منصرف کنم :/ خدایاااااااا
-
پستی که ۱۳ مرداد ۹۷ منتشر نشد
شنبه 13 مرداد 1397 14:48
میگم مامانم برام کاچی پخته برا دل دردم خوبه میگه دستور پختشو بگیر برات بپزم
-
توفیق اجباری
شنبه 13 مرداد 1397 14:46
برقامون رفته گوشیم ۳ درصد شارژ داره لپ تاپم ۷ درصد دیگه باید به کتاب رو بیارم :دی
-
!
دوشنبه 8 مرداد 1397 02:51
یکی از هم کلاسی هام رفته سفر روسیه و پست گذاشته و هشتگ زده که : #زندگی_زیباست_اگر_زیبا_زندگی_کنیم دلم میخواد براش کامنت بذارم #زندگی_زیباست_اگر_پول_داشته_باشیم
-
انکرالاصوات :))))
شنبه 6 مرداد 1397 03:52
من صدای قشنگی ندارم وقتی طولانی صحبت میکنم صدام میگیره و به سرفه میوفتم صدام آرامش بخش و دل نوازم نیست یا این حال یاد ترم دوم افتادم که شبا برای پرنیان و سحر قصه های امیرعلی رو میخوندم با همون صدای نکرم و اونام ابراز رضایت میکردن ( ظاهرا ) :)))) خیلیییییی حس خوب و جذابی بود خیلی برام با ارزش بود تمایلشون ممنونم ازت...
-
_
سهشنبه 2 مرداد 1397 13:24
پسر ۱۰ ،۱۲ ساله از ملخ میترسید، مامانش سرش دااااد زد مگه تو دختری که میترسی؟ در همین هنگام سایر مردان با گرفتن اون ملخ و اذیت کردن دختر ها باهاش، مردونگیشونو اثبات کردن
-
:))))
یکشنبه 31 تیر 1397 21:14
ینی انقدر که مامان من هوای دامادای آیندشو داره هوای دختراشو نداره :)))))
-
:(
جمعه 29 تیر 1397 03:57
شوهر عمم ۶۰ تا گوسفند داشته دزد زده همشونو برده :( حدود ۵۰ میلیون خسارت میشه فک کنم :(( بعد این شوهر عمم انقدرررر آدم خوب و بزرگوار و فهمیده و قشنگ و مهربونیه که نگو تا کی قراره اتفاقای بد واسه آدمای خیلی خوب بیوفته اخه :((((
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 تیر 1397 03:53
از دوری از تنهایی از گرما از بیکاری از حشرات از تابستون متنفرم
-
کیوتا ♡
جمعه 29 تیر 1397 03:50
طبقه ی پایین کنار میز پینگ پونگیم من و مامانم و بابام با ۵ تا بچه ی ۳ تا ۷ ساله مامانم یکیشون رو نشونده رو پاش داره و باش حرف میزنه بابام با یکیشون پینگ پونگ بازی میکنه و من از دورتر نگاهشون میکنم و لبخند میزنم و به این فکر میکنم که وارد سنی شدن که وقت نوه دار شدنشونه :))))
-
آدم بودن چیزخوبیه
چهارشنبه 27 تیر 1397 04:37
به راننده تپ سی اس ام اس دادم و عذر خواهی کردم ازش و اوکی شد اوضاع فقط یکم زیادی دوستانه شد طرف که جوابشو ندادم دیگه :/ کاش آدم باشید خب :/
-
_
چهارشنبه 27 تیر 1397 04:04
همین الان فهمیدم که از اینکه کسی یه کاری رو ازم بخواد و من مشغول انجامش باشم و بعد بیینم طرف خودش اونکارو میکنه متنفرم حتی اگه به سادگی گرفتن یه تپ سی باشه از اینکه وقتی راننده داره میگه بیاید فلان جا و من بگم باشه و یکدفعه نظرتونو عوض کنید که با تاکسی میریم و من بمونم با راننده ای که انقدر به پول احتیاج داشته که ساعت...
-
:(
سهشنبه 26 تیر 1397 21:58
دوباره توی قطار قلبم سنگین شده
-
-_-
سهشنبه 26 تیر 1397 07:24
نمیدونم تا کی قراره جوک 《 فلانی به زنش گفت اگه زن خوبی باشی میبرمت کبابی که بو بکشی 》 رو تو جامعه بشنوم خیلی حال بهم زنه خیلی