با سجاد کال کردم، شب بخیرشو گفتم. رفتم آهنگایی که تو اسپاتیفای برام جدا کرده گوش کنم، رسیدم به یه آهنگ بی نظیر از شهرام ناظری. شمع روشن کردم و یکم غصه هامو گریه کردم. ۱۰ از ۱۰.
یسری خرید غیرضروری داشتم که هی میگفتم واجب نیست و حیفه پولمو خرج کنم براشون.
دیروز و امروز همشون رو خریدم و خیلییییی حس خوبی دارم :))
مثلا محلول شستشوی آرایش چشم خریدم. احساس فَنسی بودن دارم ؛))
ژل مو خریدم که اگه دلم خواست موهامو بتونم فر کنم!
استون خریدم و همهی لاک های نیمه خشکمو باهاش احیا کردم.
قلب قرمز ریز شکلاتی و شکلات تختهای برای تزئین کیک خریدم چون کیکهام خیلی ساده بودن.
یه بستههم تنباکو خریدم که دنگ قلیونمو به بچهها داده باشم :)))))
ایده:
یه سایتی طراحی بشه با مضمون: امروز شروعش کن و امشب تموم.
یک عالمه پروژهی متنوع باشه که زمانی که نیاز دارن برای یادگرفتن یا انجام دادنش ۱ ربع تا ۴ ساعت باشه مثلا.
برای وقتایی که کل روزتو به فنا دادی و آخر شبی یهو به سرت میزنه یه چیز جدید شروع کنی تا یکم حس بدت به خودت کمتر بشه ؛))
منتها در حالت عادی اون چیزی که آخر شب شروع میکنی یه کار چند روزه است و فردا صبحش که بیدار میشی دیگه حالشو نداری و ادامه نمیدی. ولی توی این سایت همون شب او کارو به انجام میرسونی و پروژه ی نصفه نیمه ی دیگه ای رو به تمام کارهای تموم نشده ات اضافه نمیکنی.
امروز گرچه بی اعصاب بودم، به هر ۵ تا کار روزانه ام رسیدم.
روی پورتفولیوم یکم وقت گذاشتم، دوره معماری ای که خریدمو دیدم چند قسمت، پیاده روی کردم ۷۴۰۰ قدم، کتاب صوتی گوش دادم و زبان خوندم.
یاد سال کنکورم میوفتم که با خانواده بحثی پیش میومد و من قهر میکردم میومدم تو اتاق و یهو ۳،۴ ساعت پشت سر هم درس میخوندم :)))