اگه مثل من خواستید به خودتون انگیزه بدید برای مثل چیز کار کردن تا اخر شب،
و شکلات مورد علاقتون هم خریدید که اخر کار بخورید،
ومثل همونم کار کردید،
یادتون باشه زود مسواک نزنید :((((
#من_و_بغض_و_شکلاتم
بیاید به یه دید دیگه ای نگاه کنیم!
مثلا برای یه بارم که شده
کسی که سنش از سن متعارف ازدواج گذشته، "ترشیده "نباشه و "کسی باشه که تن به ازدواج اشتباه نداده."
یا حداقل تو ذهن ما
کسی که طلاق گرفته ، کسی باشه که شجاعت ترک کردن یه زندگی داغون رو داشته!
باید باور کنیم الزاما زود ازدواج کردن و هرگز طلاق نگرفتن به معنی خوشبخت بودن نیست!
همین :>
"وقتی چیزی مرا رنج می داد، در موردِ آن با هیچ کس حرفی نمی زدم. خودم در موردش فکر می کردم،به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل می کردم.
نه اینکه واقعا احساسِ تنهایی بکنم،
فکر می کردم که انسان ها، در آخر، باید خودشان، خودشان را نجات دهند."
کافکا در کرانه / هاروکی موراکامی
خطاب به نو دانشجوی دانشگاه تهران!
اولا که وقتی جواب قبولی اومد، برو به بابات بگو : حالا که من پردیس نرفتم مثل فلانی(ترجیحا نام یکی از آشنایان قبولی پردیس متعاقبا (! ) ذکر شود ) ،هر ترم اون 7،8 میلیونی که میخواستی به دانشگاهم بدی رو به خودم بده :دی
من امتحان کردم خطر جانی نداشت فقط یکم جدی گرفته نشدم:)))
دوما از ترم اول بازی درآوردن اصلا خجالت نکش و با راحتی و اعتماد بنفس کامل هر چی سوال برات پیش میاد بپرس !
ما همه برای کمک به تو اینجاییم :))))
خود من روز اول ، یه برنامه پیدا کردم که نوشته بود باید برم کلاس 3 مرکزی!
منم یدور رفتم توی ساختمون مرکزی (که اون موقع نمیدونستم ساختمون مرکزیه و فقط بنظر میرسید ساختمون مهمیه اون وسط :))! )رو گشتم ولی چون رو کلاسا نوشته بود کلاس 3، ولی ننوشته بود مرکزی نرفتم تو کلاس !:))
بعد از نهارم دوباره به برنامه کلاسا مراجعه کردم و دیدم نوشته : ا6
منم خیلی خرسند درب یکی از دفاتر اداری رو زدم و پرسیدم :ببخشید خانوم کلاس شصت و یک کجاست!؟ :))
خانومه هم لبخند زیبایی زد و گفت اون آتلیه ی شیشه عزیزم نه کلاس شصت و یک!
تازه نگم براتون که چقدر طول کشید تا بفهمم باید برم سر کلاس پنجاه و یک نه شصت و یک !:>
+کلاس پنجاه و یک دوست دارم !♥️
+ اینا به کنار، پیدا کردن خیابون ایتالیا و ساختمون پردیس هنر ها هم پروژه ی بس آبرو بری بود که بهتره تعریفش نکنم :))
+ به همه ی اونایی که امسال میرن دانشگاه پیشنهاد میکنم اولین روز تحصیلی رو مفصل برا خودتون یه جا یادداشت کنید! حرفای استادا رو... واکنش بچه هارو به تفکیک!... فکرا و نظرای خودتونو... اولین احساسی که از دیدن هر کدوم از هم کلاسیا بهتون دست داده رو...
من پشیمونم که ننوشتم! ولی شما بنویس :>