She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

عصرنشینی هاشون :))

یه عصر نشینی های زنونه ای بین خانومای فامیل بابام جریان داره و همه ی عمه ها و زن عموها و دختراشون و عروساشون به نوبت خونه ی یکی جمع میشن به صرف شیرینی و میوه،اختلاط میکنن و بعضا هم اخر مجلس همگی میرقصن :)))))

بعد اکثر این خانوما خانه دارن یا معلمن و تابستونا تعطیل

فقط عروس عموم ،مریم ، پرستاره و اگه شیفت شب داشته باشه نمیاد

و بخاطر مریم، همیشه کلی تایم رو جا به جا میکنن و یجورایی همه منتظر تصمیم مریم میشن برای قرارهاشون 

خیلی بنظرم شاخ میاد مریم خلاصه :)))

پ.ن : از قشنگی دورهمی هاشون بگم که اگه یکی نتونه بیاد نمیگن حالا مهم نیست، تاریخشو انقدر جا به جا میکنن تا همه اوکی شن

قشنگی بعدیشم خاطراتیه که عمه ها و زن عمو ها از قدیماشون تعریف میکنن و مثلا اون موقع ها ارایشگر میاوردن تو خونه که براشون بند بندازه و بعد شیش،هفت تا دختر به ردیف توی افتاب مینشستن تا به نوبت صورتشون اصلاح بشه :))) بعد وقتی بابابزرگم یهو میومده چطوری هول میشدن و همه میدوییدن توی اتاق از شرم و حیا :)))) 

از قشنگی دیگشم اینکه حرفاشون خیلیییی خوب و قشنگ و گوگولیه و غیبتم اصلا نمیکنن. شاید چون همه حضور دارن :)))

(کلا جو خانواده ی بابام رو از نظر سطح اجتماعی خیلی بیشتر از خانواده ی مامانم دوست دارم . سطح اقتصادیشون هم بالاتره و بنظرم تاثیر خیلی مهمی رو گذاشته )

نظرات 1 + ارسال نظر
. پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 ساعت 09:27 http://fidgety.blogsky.com

این عصر نشینی هاتون منو به سالها قبل برد .سنت خوبیه

بله بله :>>>

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد