-
:))))
دوشنبه 9 مهر 1397 01:44
تینا دپ زده بود و مدتی بود صداش نبود تو اتاق الان داشت چت میکرد پقی زد زیر خنده و با لبخند به چتش ادامه داد خیالم راحت شد از طرف چت کننده مچکریم :))))
-
نخون اقا نخون
دوشنبه 9 مهر 1397 01:42
اگه میخواید فلسفه بخونید که آخرش فقط نظر خودتونو قبول داشته باشید، حس خود شاخ پنداری کنید و اطرافیانتون رو آدم حساب نکنید نخونید اون فلسفه رو !!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مهر 1397 01:36
وقتی آدم های مورد علاقم یا به عبارتی دوستان خیلی نزدیکم میخوان کارای اشتباه کنن سعی میکنم با شوخی و لحن خوب جلوشونو بگیرم ولی آخرش میکنن اون کارو بعد حس میکنم پشیزی ارزش ندارم بعد همش خودخوری میکنم که خوب کردی به تصمیم های افراد احترام گذاشتی ولی غمش از دلم نمیره که چرا بیشتر مراقبشون نبودم (الهه جان میتونی از این به...
-
برای ایکس
دوشنبه 9 مهر 1397 01:33
بعضی وقتا افراد رو با توجه به جمعی که توشون قرار میگیرن دوست دارم. مثلا یکی از همکلاسیامو تو جمع کلاس و با بچه های کلاس خیلی دوست دارم. ولی یکدفعه با همون آدم توی یه جمع دیگه مواجه میشم و میبینم چقدر ازش بدم میاد حتی! نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه! مثلا من یکسری رفتارو آدما رو میپسندم و باهاشون دوست میشم....
-
بیزی لایف
دوشنبه 9 مهر 1397 01:24
من میدونستم با شروع دانشگاه ها و فعال شدنم پستای اینجا خیلیییییییی کم میشه برا همین شهریور اونجوری فوران کردم :))))) الا ن خیلییییی خوشحالم که برا خیلی کارا وقت ندارم خیلییییی خوشحال مثلا کتاب تاریخه رو هم خیلی کم دارم میخونم و سرعتم نزدیک به صفر شده! ولی راضیم :دی
-
یارِ سرما خورده!
دوشنبه 9 مهر 1397 00:00
پارسال وقتی یار سرما میخورد، اصرااااار میکردم که باهاش برم تا درمانگاه و یار هم اصرااااار میکرد که نه تو بمون دانشگاه و خودم میرم . ولی من با مقاومت بسیار تا درمانگاه میرفتم. بعد اونجا یار اصرار میکرد که نیام تو بخشی که نزدیک بیماراست و بشینم نزدیک ورودی تا بیاد. ولی من بازم اصرار میکردم که نهههه من باید تا پای اتاق...
-
قدم اول!
جمعه 6 مهر 1397 15:09
قدم هایی برای زندگی شادتر قدم اول: حذف توییتر
-
حالی که فقط با خواب خوب میشه
پنجشنبه 5 مهر 1397 15:59
وقتی من خسته و کلافه ام و میخوام زودتر برم بخوابم منو بزور کافه نبرید! اینطوری میشه که چیزی سفارش نمیدم و آخرش تنها میرم بیرون و شمام ناراحت میشید :؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 مهر 1397 22:00
آه و فغان از دپرس شدن الکی و بی دلیل و عنی
-
آخیییییش
شنبه 31 شهریور 1397 16:48
امروز اگه دو نفر رو راه آهن دیدید که از بغل هم بیرون نمیومدن، در حالی به سمت ایستگاه مترو میرفتن که دست همو گرفته بودن و دختره گریه میکرد و پسره اشکاشو پاک میکرد، ساعت ها توی پارک روبروی هم نشستن ، به هم زل زدن، لقمه ی غذا دهن هم گذاشتن و هزار بار ذوق کردن واسه تموم شدن تابستون و دوریشون، بدونید من و یار رو دیدید ♡ پی...
-
!
پنجشنبه 29 شهریور 1397 23:54
یک بار از خونه که میخواستم راه بیوفتم سمت تهران، کارت دانشجوییم رو جا گذاشتم و همون لحظه ای که نشستم توی اتوبوس، متوجهش شدم و از اتوبوس پیاده شدم. هنوز راه هم نیوفتاده بود حتی حالا خانواده سه روزه، روزی حداقل ۵ بار یادآوری میکنه که کارت هامو چک کنم ، کارت هامو یادم نره، کارت هامو بردارم، کارت هامو جا نذارم و کارت هام...
-
تهرانِ عزیز♡
پنجشنبه 29 شهریور 1397 19:00
روز آخره خونه ام معمولا روزای آخر یه غم خاصی داره ولی ایندفعه میزان خوشحالی از برگشتن به تهران انقدررررر زیاده که اون غمه خیلی کمرنگ شده! فک کن از زندگیِ "الهه بیدارشو ساعت یکه" و "دلم برات خیلیییی تنگ شده" و تروخدا گریه نکن چیزی از تابستون نمونده" و " توام که همیشه آنلاینی" و چقدر...
-
بعله -_-
پنجشنبه 29 شهریور 1397 18:47
الان به مرحله ای رسیدم که اگه چیزی گرون نشده باشه متعجب و مشکوک میشم! مثلا دیدم غذای دانشگاه گرون شده خوشحال شدم! اگه گرون نشده بود با خودم میگفتم یحتمل از گوشت خر و چمن دانشگاه استفاده میکنن :)))
-
:/
پنجشنبه 29 شهریور 1397 13:41
آیا میدانید هرگز دو جمع مذهبی و غیر مذهبی باهم آبشان توی یک جوب نخواهد رفت؟ چرا؟ زیرا هر دو اعتقاد دارند دیگری در جهالت مطلق است و خودشان به آگاهی محض رسیده اند! و از روی انسان دوستی زیاد (!) دائما میخواهند دیگران را هم به آگاهی برسانند بیاید قبول کنیم همه مان ...مغزی بیش نیستیم و اندکی صلح برپا کنیم باشد که پند گیرید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 شهریور 1397 11:17
چیه این زندگی؟ همش غصه خوردن
-
-_-
پنجشنبه 29 شهریور 1397 02:27
برای اولین بار یه آهنگ متال به زبان ترکی شنیدم و پرپر شدم بابا شما قشنگا باید عاشقانه ی پرسوز بخونید اخه :(
-
اندکی سرگرمی :))
چهارشنبه 28 شهریور 1397 13:57
بیاید یکم تخیل کنیم دور همی فکر کنید شما توی سریال گیم اف ترونز زندگی میکردید مثلا! و یکی از رهبرای خفنشون بودید! چجور رهبری میشدید؟ سرسی یا جان اسنو یا دنریس مآبانه؟! اصلا این سه تا هیچی خودتون چه سیاستایی داشتید؟ چقدر دل رحم بودید؟ احتمال میدادید سرتون به باد بره؟ چطوری رفتار میکردید که افرادتون بهتون وفادار باشن؟...
-
جو مرا میگیرد
چهارشنبه 28 شهریور 1397 04:30
فیلم lion رو دیدم و جو گیر شدم که برم خارج و بعدش یه بچه از ایران به سرپرستی قبول کنم :)))) جالب نیست ؟
-
از فوبیا ها، سری اول
دوشنبه 26 شهریور 1397 21:37
همیشه فوبیای اینو دارم که وقتی ناراحتم، برم به یکی پیام بدم که فلانی من ناراحتم میتونی یکم با من صحبت کنی؟ بعد طرف دیر ببینه پیامم رو، یدفعه هری دلش بریزه که ای واااای این به من نیاز داشت و من نبودم! بعد ناراحت شه :(
-
بوی ۵۰۰ ساله!
دوشنبه 26 شهریور 1397 20:41
یبار به مامانم گفت پاریس بوی ادرار میده حالا هر بار که بحث خارج رفتن میشه(در حد مسافرت حتی)، میگه برو بابا شهراشون بوی ادرار میده کونشونم نمیشورن :))))))))
-
عجب!
دوشنبه 26 شهریور 1397 20:27
حس میکنم امام حسین اگه یسری از عزاداری های محرم رو میدید ، میگفت : وات دِ ... :|
-
!
دوشنبه 26 شهریور 1397 12:07
من به برابری انسان ها اعتقاد ندارم! یعنی به برابری حقوق انسان ها اعتقاد دارما، به این که ما همه یجور به دنیا میایم و هممونم در نهایت از دنیا میریم و این باعث میشه هممون برابر باشیم اعتقاد ندارم. چون چیزی که خیلییی مهمه فاصله بین تولد و مرگه . یعنی اگه بگیم انسان ها خاکستری اند، خب انسان های خاکستری کمرنگ از خاکستری...
-
نه به بچه آوردن زوری :))
دوشنبه 26 شهریور 1397 05:07
حس میکنم ما ایرانی ها بچه دار نشیم بهتره ... اونقدر عقده و مشکلات روحی و روانی منتقل کنیم به یک انسان دیگه که چی بشه؟ مگر اینکه، کلی به حال روحی خودمون فکر کنیم، رفتار های بد بزرگترهامون رو درک و تحلیل کنیم ، عقده ها و ناراحتی هایی که ریشه در کودکیمون داره رو پیدا کنیم و براشون راه حل پیدا کنیم، بشینیم روزها و ماه ها...
-
:>
دوشنبه 26 شهریور 1397 04:06
زندگی کردن با کسی که عاشقشی باید جذاب باشه!
-
آرزوهای بر باد رونده
دوشنبه 26 شهریور 1397 02:54
همیشه آرزو داشتم بیام مثل خیلی ها بنویسم که چقدر کار کردم پشت سر هم مثلا اینطوری که صبح که از خواب بیدار شدم رفتم حموم ، صبحونه خوردم و ظرفا رو شستم. یکم زبان خوندم و لغات جدیدو توی دفترچم نوشتم. به گلدونا آب دادم، خونه رو جارو کردم ، قفسه ی کتابامو مرتب کردم و کتاب جدیدو برداشتم و با یک لیوان چایی خوشرنگ مشغول خوندنش...
-
از گوشام خون میاد الان :))
جمعه 23 شهریور 1397 23:01
بهار بعد سه جلسه کلاس، ویولنش رو درآورد و تمرین رو شروع کرد و فااااااااااااااک -_- خیلی از تصوراتم گوش خراش تره :)) خداروشکر یه هفته دیگه میرم !
-
:>
جمعه 23 شهریور 1397 20:26
یکی از ویژگی های جذاب نویسنده ای کتاب تاریخی که دارم میخونم، آقای حسین یعقوبی اینه که به نظر میرسه به امور مذهبی اعتقاد نداره . و برای اولین بار تاریخی میخونم که توش باور های مذهبی چپونده نشده مثلا علت یکتاپرستی یکی از فرعون های مصری رو، آخنتاتون، این میدونه که طرف یک مقدار تنبل و کم حافظه بوده و حوصله ی حفظ کردن...
-
۴
جمعه 23 شهریور 1397 19:43
به پایان رسیدن حکومت ساسانی و ورود اعراب به ایران : خسرو پرویز رو یادتونه؟ یکی از اضلاع مثلث عشقی معروف شیرین و خسرو و فرهاد! دو تا روایت برای مرگش وجود داره که یکیش اینه که درباریان، ۱۸ تا پسرشو جلو چشمش میکشن و بعدم خودش رو بعدم پسر اولشو پادشاه میکنن روایت بعدی اینه که درباریان خسرو پرویز رو میکشن و پسر اولش...
-
۳
پنجشنبه 22 شهریور 1397 21:14
شاید براتون جالب باشه بدونید اولین نزاع های قبیله ای چطوری شکل گرفته! مثلا تصور کنید دوتا قبیله ی پشمالوها و پاگنده ها اتفاقی به هم میرسیدن و با هم همسایه میشدن بعد یه روز، یکی از افراد قبیله ی پشمالو ها با یکی دیگه از اعضای قبیله ی پاگنده ها دعواش میشه و پاگنده هه رو حسابی کتک میزنه پاگندهه خونین و مالین برمیگرده پیش...
-
۲
پنجشنبه 22 شهریور 1397 14:37
اون زمان یک تمدن دیگه هم بوده توی بین النهرین به اسم آشور در سال ۶۴۶ پیش از میلاد، آشور بانیپال به عیلام لشکر میکشه ، پایتختشون (شهر شوش) رو تاراج و ویران میکنه تمام، تمااااام مردمش رو، از زن و بچه و پیرمرد تا جوونا و سربازاش رو میکشه! بعد ها آقای آشور بانیپال در کتیبه ای توضیح میده که علت اصلی این نژاد کشی وحشیانه،...