-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 خرداد 1400 09:25
به فرزاد پیام دادم سراغشو بگیرم ببینم چرا یهو با یه تماس تلفنی پاشد رفت، میگه لطف کردی پرسیدی، میگم وا بابا رفیقیم دیگه چه لطفی اخه گفت رفیق چیه خانواده ایم دیگه عررررررررررر ؛(
-
بوس فراوان بر تو
شنبه 1 خرداد 1400 17:12
امروز انقدرررررر حرفای زیبا زد که کیف کردم همچین آدمی مامانمه. خیلی دوست دارم :*
-
آمدمت که بنگرم. گریه نمیدهد امان.
پنجشنبه 30 اردیبهشت 1400 03:37
با سجاد کال کردم، شب بخیرشو گفتم. رفتم آهنگایی که تو اسپاتیفای برام جدا کرده گوش کنم، رسیدم به یه آهنگ بی نظیر از شهرام ناظری. شمع روشن کردم و یکم غصه هامو گریه کردم. ۱۰ از ۱۰.
-
قرتی بازی
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1400 02:53
یسری خرید غیرضروری داشتم که هی میگفتم واجب نیست و حیفه پولمو خرج کنم براشون. دیروز و امروز همشون رو خریدم و خیلییییی حس خوبی دارم :)) مثلا محلول شستشوی آرایش چشم خریدم. احساس فَنسی بودن دارم ؛)) ژل مو خریدم که اگه دلم خواست موهامو بتونم فر کنم! استون خریدم و همهی لاک های نیمه خشکمو باهاش احیا کردم. قلب قرمز ریز...
-
چون خودم نیازش دارم
سهشنبه 14 اردیبهشت 1400 13:55
ایده: یه سایتی طراحی بشه با مضمون: امروز شروعش کن و امشب تموم. یک عالمه پروژهی متنوع باشه که زمانی که نیاز دارن برای یادگرفتن یا انجام دادنش ۱ ربع تا ۴ ساعت باشه مثلا. برای وقتایی که کل روزتو به فنا دادی و آخر شبی یهو به سرت میزنه یه چیز جدید شروع کنی تا یکم حس بدت به خودت کمتر بشه ؛)) منتها در حالت عادی اون چیزی که...
-
angry and efficient
یکشنبه 5 اردیبهشت 1400 00:55
امروز گرچه بی اعصاب بودم، به هر ۵ تا کار روزانه ام رسیدم. روی پورتفولیوم یکم وقت گذاشتم، دوره معماری ای که خریدمو دیدم چند قسمت، پیاده روی کردم ۷۴۰۰ قدم، کتاب صوتی گوش دادم و زبان خوندم. یاد سال کنکورم میوفتم که با خانواده بحثی پیش میومد و من قهر میکردم میومدم تو اتاق و یهو ۳،۴ ساعت پشت سر هم درس میخوندم :)))
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 اردیبهشت 1400 15:27
غرغرام زیاد شده و جای توییتر خالیه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 اردیبهشت 1400 13:53
امروز خیلی اعصاب ارتباط نزدیک با آدما رو ندارم. کاش تو یه خونه تنها بودم چندروزی. یا کاش چند روز بری محلات دوست گلم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 اردیبهشت 1400 05:16
اقا من الان متوجه شدم طراحی داخلی دوست ندارم اصصصلا. یعنی اصلا ها. به جاش طراحی فاز ۲ و تولید نقشه های اجرایی، طراحی مسکونی، مدیریت پروژه، متره و نظارت رو خیلی دوست میدارم. یعنی هر چی کار دقیق تر باشهو خلاقت کمتری بخواد، بیشتر خوشم میاد.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 فروردین 1400 16:32
هر چقدر هم واسه آدمهای عزیز زندگیم قدردان باشم کافی نخواهد بود. قلبم پر از عشقه این روزا و حالم خیلی خوبه. دوستتون دارم :*
-
امروز زیبا
شنبه 14 فروردین 1400 01:11
من دقت کردم دیدم از سیزده بدر، فقط بازی های گروهیشو به من بدن راضیم. نهار جوجه نباشه و اصلا بیرونم نریم. ولی یه جمع خوب باشیم و کلی بازی کنیم. همین. و امروز چون اسپید، وسطی، استپ هوا، شاهدزد و دور بازی کردیم خاااااایلی خوشحالم. پ.ن ؛ به رسم ایام کودکی، بابام منو برد یه موتور سواری خیلی کوتاه ولی حسابی چسبید :>...
-
اوصیکم به
جمعه 6 فروردین 1400 13:15
سال اول دانشگاه یه عادت عالی داشتم و اون این بود که ۱۰ درصد از پولمو از حسابم خارج میکردم و پس اندازش میکردم. حالا تصمیم دارم با شروع ۱۴۰۰ این عادت زیبا رو از سر بگیرم و همین الان هم ۱۰ درصد پول و عیدی هامو گذاشتم کنار
-
قسم به شک!
پنجشنبه 28 اسفند 1399 02:39
چند روزه دارم به این فکر میکنم که بعدا که بهار بزرگ شد، اگه اعتقاداتشو تغییر داد منو به منفعل بودن محکوم نکنه. نگه چرا باهام صحبت نکردی تا این مسیرو نرم؟ یا اگه بگه چی جوابشو بدم... جیسن دوست کینگرام یه آتئیست خیلی کولیه که توی جوونیش حرفای اخوندارو برای رسانه های غربی ترجمه میکرده :)) و اعتقاد داره ادم اگه کاملا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 اسفند 1399 02:16
وای من چه کسخل بودم سر دین با مامانم بحث میکردم. اون که یه عمر باور داشته اینارو که قرار نیست اعتقادشو عوض کنه. منم که قرار نیست مسلمون شم دوباره. فقطم اعصابمون خرد میشه. چه کاریه خب واقعا!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 اسفند 1399 16:10
اگه یکی به من بگه حلالزاده به داییش میره در واقع داره بهم فحش میده!
-
so peaceful :>
سهشنبه 26 اسفند 1399 02:03
اقااااااا من خیلی دلم میخواد خوابمو درست کنم و زودتر بخوابم و صبح زود بیدار بشم ولی لعنتی نصفه شبا خیلی آرامش بخشه:( , بعد من واقعا میتونم این مدلی زندگی کنم حداقل الانی که سر کار نمیرم ولی انقدر هرروز مامانم گیر میده که خودمم عذاب وجدان میگیرم و نمیتونم کنار بیام با اینه شبا به کارام برسم و صبحا بخوابم:(
-
موضوع نداشتن وقته یا طمعکار بودن؟
سهشنبه 26 اسفند 1399 01:59
یه پیج خیلی خوشگل اینستاگرام دیدم که حکاکی و منبت کاری روی چوب میکرد و خیلیییی دلم خواست اون کارو هم یاد بگیرم. بعد دیگه دادم درومد و غر زدم که اه ه ه ه ه چراااا آدم فقط یک بار زندگی میکنه بابا من میخوام همه چیزارو امتحان کنم. میخوام هم معمار بشم هم طراح جواهر هم شیرینی پز و آشپز. میخوام موسیقی بزنم و لباس ببافم و...
-
یسسسس آیم سو بیزی
سهشنبه 26 اسفند 1399 01:50
سالی که در پیشه واقعا مهم و سرنوشت سازه برام و باید خیلی کونمو جمع کنم. اگه شهوریور قراره مدرک زبان داشته باشم باید هر روز حداقل ۱ ساعت برای زبان وقت بذارم. از طرفی باید پورتفولیومو آماده کنم و این لعنتی یه قورباغه ی گنده است و نمیییتونم قورتش بدم هی! مثلا یسری نمونه دیدم و یسری تصمیمات گرفتم برای اصلاحات. ولی شروع...
-
:)))))))))))
دوشنبه 25 اسفند 1399 23:43
اگه ژاپنی بودی اسمت میشد جون جون جون.
-
چراغی که تو دلم روشن شد
سهشنبه 19 اسفند 1399 12:53
دیشب، وقتی چندتا تصنیف از شجریان گوش کردم، شوق یادگیری سنتور دوباره زنده شد برام. شاید دو سالی بود که بهش فکر نکرده بودم و چندماهی هم بود که پذیرفته بودم من موزیسین نخواهم شد هیچوقت... ولی الان یه آلبوم از پرویز مشکاتیان دانلود کردم و صدای سنتور زندنش اشک تو چشمام جمع کرده. دلم میخواد شروع کنم یادگیری موسیقی رو ......
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اسفند 1399 15:15
دوباره از اون تقویما که توش شکلک میکشیدیم برای هر روز رو تولید کنم؟؟؟ البته به جای اینکه هر ماه جدا باشه، میخوام کلش توی یک صفحه باشه که پرینت بگیرم و بچسبونم به دیوار. شمام میخواید؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اسفند 1399 15:13
نمیدونم چرا از الان باید به بچه داشتن یا نداشتن فکر کنم اصلا. بیشتر نوشتن حسم در لحظه بود نه تصمیم واقعی.
-
تعریف از خود نباشه :))))
دوشنبه 18 اسفند 1399 15:12
فک کنم واقعا دوست دارم بچه داشته باشم. نه اینکه بچه تولید کنم. یه بچه رو پرورش بدم. تربیت کنم. حس میکنمم هم من مادر خوبی ام هم سجاد پدر خوبی و هم دوتامون تیم خوبی هستیم و خیلی حیفه اگه اینا ثمره نداشته باشه!
-
دایی سوپر دوپر مذهبیم ندرتا آدم بهدردبخوریه
دوشنبه 18 اسفند 1399 00:54
داییم گفت یادت باشه هر وقت باید توی طراحیت بین سرعت و کیفیت انتخاب میکردی، کیفیت رو انتخاب کن. شاید کارفرما هر غر بزنه که زود باش و چقدر معطل کردی و نهایتا یکی دوماهم دلخور باشه. ولی بعدش اون چند ماه رو فراموش میکنه و کیفیته که تا آخر عمر جلوی چشمشه. و اگه کیفیت کارت بد باشه نمیگه دمش گرم کارو به موقع تحویل داد. تا...
-
واااااو کرفس جون دمت گرم.
یکشنبه 17 اسفند 1399 13:03
با کالری شماری و روزی حداقل یک ساعت پیاده روی، ۲ کیلو لاغر شدم فقط توی ۹ روز! پشمام ریخته
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 اسفند 1399 02:49
امشب بحث خرید لباس بود و من گفتم دیگه مانتو و شال و روسری نمیخرم و لباسایی میخرم که بتونم ببرم با خودم. این زهرا بچه خیلی غمگین شد هی یه ربع یه بار میگفت نرو خارج ؛(
-
چیزایی که با مهاجرت از دست میدم داره زیاد و زیادتر میشه
چهارشنبه 13 اسفند 1399 02:47
شبایی که از خونه زهرا اینا برمیگردم و با یه لبخند گنده خوابم میبره ۱۰/۱۰
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اسفند 1399 03:57
لطفا یه استارتاپ بزنید و یه صندلی اختراع کنید که آدم روش بشینه و هرچی گوز داره بده و با صفر درصد نفخ شکم پاشه بره سر زندگیش. مرسی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اسفند 1399 03:56
شاید دارم اشتباه میکنم ولی من در طول پریودیم مود سویینگ ندارم! یکی دور قبلش شاااید اگه گشنم بشه عصبانی بشم + مواقعی که درد دارم. بقیه وقتاش مثل همیشه ماهم ماه :))))
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اسفند 1399 03:54
اولین و تنها سریالی که برا خانواده پخش کردم مانی هایست بود که عاشقش شدن. دومیش this is us بود که پسند نشد و ادامه ندادیم. سومی چرنوبیل بود که یه قسمت دیدیم و پسند شد ولی من درگیر تحویل شدم و در حد دانلود دوبله اش و پخشش هم وقت نداشتم و پروندهاش باز موند... حالا قصد دارم بریکینگ بد رو بذارم براشون. امیدوارم مورد قبول...