-
استرس میدهههههه
جمعه 3 مرداد 1399 02:57
جالبه من در حالت نشسته درد دندونم کم میشد و به محض اینکه میومدم بخوابم شروع میشد. سرچ کردم و انگار واقعا افقی شدن باعث افزایش دندون درد میشه :/ چیرا اخه الان سعی دارم بصورت غیر افقی بخوابم :// پ.ن: دیشب که از درد خوابم نبرد تا ۵.۵ صبح، بیشتر از اینکه به فکر درد باشم استرس اینکه کارام میمونه چون صبح نمیتونم زود بیدار...
-
درد میکنهههههه
جمعه 3 مرداد 1399 02:53
نیاز دارم اونقدر پولدار باشم که مرتبا ۶ ماه یک بار برم دندونپزشکی برای چکاپ !
-
پارهتر از پارهتر از پاره ام
سهشنبه 31 تیر 1399 14:01
بصورت خلاصه بخوام براتون بگم، استادا مجبورمون کردن کار ۷ ماه رو توی ۲ ماه انجام بدیم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 تیر 1399 22:49
وضعیتم اینه که میرم توییتر با حجم غمِ ناشی از ایرانی بودن روبرو میشم، میرم اینستا و با حجم خوشی خارجی ها و اینکه هیچ ایدهای از ایران ندارن و دغدغه هاشون انجام دادن ترندها توی تیک تاکه مواجه میشم و شدیدا و حدیدا و مجیدا ناراحت میشم. لذا دوباره خداحافظ توییتر.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 تیر 1399 15:10
بخوام بصورت خلاصه حالمو براتون شرح بدم اینطوریه که انگار ساعت هاست دارم گریه میکنم و دوستام کنارمن دارن دلداریم میدن. نه تنهام، نه خوشحال.
-
سه قطره خون
چهارشنبه 25 تیر 1399 11:19
امروز از اون روزاست که قراره سخت بگذره
-
هدیه ای برای موشه
دوشنبه 23 تیر 1399 23:44
امشب شب تولد موشه سفدی عه و من به عنوان کادوش، میخوام اعلام کنم که به عنوان معمار مورد علاقهی خارجی برمیگزینمش. البته فعلا. :)))))
-
شوت :/
یکشنبه 22 تیر 1399 18:57
عه بچه ها من با مامانم میرم وسایلمد از خوابگاه بیارم و کارای سفالم رو میبینه و لو میرم :))))))
-
اندکی امید و مثبت اندیشی بر من تابیده انگار
شنبه 21 تیر 1399 00:31
برای دلداری به خودم که شت احتمالا دیگه با تینا و پری هم اتاقی نمیشم و یه خداحافظی درست و حسابی هم نداشتیم و یه بغل و یادآوری خاطراتم نکردیم، هی به خوش شانسی هایی که آوردیم فکر میکنم. به اینکه چقدررر خوب بود که سه تامون تهران قبول شدیم و چه شانس بزرگی آوردیم که توی سختی های جدایی از خانواده تنها نبودیم. به اینکه چقدررر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 تیر 1399 21:25
وای با تمام وجووود از برطرف کردن ارور های کامپیوتری بیزارمممم. Autodesk ام به مشکل برخورده و ارور میده هی. کلی سرچ کردم مشکل اونو پیدا کردم دوباره ارور جدید داد دوباره کلی واسه اون سرچ کردم و انقدر مراحلش زیاد بود رها کردم :/ برم ویندوزمو عوض کنم یعنی؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 تیر 1399 02:44
تحمل هر هزار زخم بر بدنم سخت آمد. توییترم را بستم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 تیر 1399 17:53
در بحث هامون پیش میومد که سجاد سریعا بگه ببخشید و من هنوز عصبانی بودم بعد اون شاکی میشد که من که معذرت خواهی کردم چرا نبخشیدی و ... امروز زنگ زده میگه ببخشید. میگم نه هنوز عصبانیم. میگه میدونم الان نه ولی دیرتر ببخشید بعدم میخنده :)))) منم خندهم گرفت و تمام شد :))))
-
واه :|||
چهارشنبه 11 تیر 1399 17:47
تو خواب هام یه زندگیای دارم. توش من مرد ام. بعد نامزدم انگار عقب مونده است. فک کنم خودمم هستم. تو یه رستوران گارسونی میکردیم و تحقیر میشدیم و تصمیمی میگیریم با هم فرار کنیم ازونجا. بعد من هی میخواستم بهش بگم من نمیخوام با تو ازدواج کنم من تعهد دارم به یکی دیگه. یادم افتاد که دارم خواب میبینم و با خودم گفتم اشکال...
-
مرسی واسه عادت های خوبت زیبا :*
سهشنبه 10 تیر 1399 13:28
امروز میخوام با پیروی از تینا، تا آخر شب اینستا و توییتر رو چک نکنم. و آااااااای بدندرد دارم :))))
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیر 1399 15:19
دوسپسر دارم یه دسته گل :))))) هارد رو باهم خریدیم و یک ترا من یک ترا اون تقسیم کردیمش:)))) و الان میتونم کلاس سفال هم برمممم هورااااا البته اگه بتونم برگردم تهران :/
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیر 1399 13:18
برنامم برای حقوقم این بود که بخشیشو حتما پس انداز کنم، ۶۰۰ تومنشو بذارم کنار برای کلاس سفال، هدیه بخرم برای صبا، و ساعت یا هارد بخرم الان هارد انقدر گرون شده که باید کلشو بدم پاش :((( البته حقوقمم از تصورم پایین تر بود :((( چه کنم؟ بیخیال بشم هاردو؟
-
چقدر قابلیت های جالب داره این زبان فارسی به به
دوشنبه 9 تیر 1399 13:15
دیدین ریدین تو دین؟ تو دین ریدین دیدین؟ ریدین تو دین دیدین؟ دیدین تو دین ریدین؟ تو دین دیدین ریدین؟ ریدین دیدین تو دین؟
-
وی اعصاب ندارد
شنبه 7 تیر 1399 23:08
بابام سر یه موضوع خیلی ساده و سطحی با یکی تند برخورد کردن و داد بیداد و اینا. بعد مامانم اس ام اس داد بهش و با ملاطفت و ملایمت موصوع رو حل کرد و بابام به خواستهی اولیهاش رسید. بعد برگشته به مامانم میگه من هی خراب کاری میکنم هی تو جمعش میکنی مرسی :))))))))))
-
لعاب
شنبه 7 تیر 1399 02:12
دورهی آنلاین لعاب یک میلیان و هشتصد هزار تیمان. خدایا منو زودتر برگردون به تهرون کلاس ۶۰۰ هزار تومنیم رو سرمه میکنم و بر چشم میکشم.
-
از برنامه ها
جمعه 6 تیر 1399 02:35
خداوندا منو زودتر برگدون تهران میخوام کلاس سفال با چرخ و لعاب و نجاری و جواهرسازی با فلز برم. مرسی
-
پادکستای موردعلاقم
پنجشنبه 5 تیر 1399 20:32
متوجه شدم پادکست هایی که مرتبط با کتاب یا سریاله رو خیلییییی خوب پیگیری میکنم. مثلا اولین پادکستی که گوش دادم potterless بود که طرف کتابهای هری پاترو میخوند فصل به فصل دربارشون صحبت میکرد و همیشه یه نفر که کل هریپاترو خونده بود هم مهمونش بود و بسیاااار خنده دار و جالب بود برام و خیلی جدی پیگیریش کردم تا تموم شد. بعد...
-
بله اینجوریاس
پنجشنبه 5 تیر 1399 20:25
یه قسمت پادکستِ تد تاک گوش میدم، بعد تو کار های روزانم هم پادکست گوش کردنو، هم یادگیری زبان رو، هم تد دیدن رو تیک میزنم :))))))
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 تیر 1399 23:45
بابا من واقعا ناراحتم که تو یه روز درباره تایید گرفتن اعدام سه تا از جوونا میخونم، درباره دلاری که سر به فلک کشیده و فقری که بیشتر از همیشه گلومونو چنگ انداخته و درباره همه ی آرزو هایی که دونه دونه دور میشن ازمون میخونم ، درباره تعرضی که تو خیابون به یه زن صورت گرفته و همه میان تجربه ی مشابهشونو میگن میخونم و دوباره...
-
کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
چهارشنبه 4 تیر 1399 16:38
آنچه کمونیسم به ما القا کرده بود، دقیقا همان سکون و بیحرکتی بود. این بی آیندگی، بی رویایی، ناتوانی از تصور زندگی به شکلی دیگر. تقریبا امکان نداشت بتوانی به خود دلگرمی بدهی که این دورانی گذراست، خواهد گذشت، باید بگذرد. برعکس، یادگرفته بودیم فکر کنیم هر کاری هم که بکنیم، وضع همیشه همانجور میماند. نمیتوانیم تغییرش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 تیر 1399 23:19
بنظرم برای آزمایش موفق بودن زوج ها باید بهشون یک کار گروهی دو نفره بسپارن.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 تیر 1399 23:15
آخرش باید از شیائومی هندزفری بخرم و خودمو راحت کنم
-
ریدید عزیزان
پنجشنبه 29 خرداد 1399 01:11
اخه وقتی اول دبیرستان با معیار های کسشر با یکی دوست میشید و از همون اول رابطه هزار بار قهر و دعوا میکنید و چندین بار هم کات میکنید، و ۸ سال با هم میمیونید چون راه دیگه ای ندارید، چطور میشه به زندگی عاشقانتون امیدوار بود:( بخدا یک بار هم نشده من پیششون باشم و یه بحثی بینشون پیش نیاد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 خرداد 1399 01:07
سلام. زیاد به خوشبختیِ دخترخالم در ازدواجش امید ندارم. خدافظ
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 خرداد 1399 02:06
اممممم در پست قبلی گه خوردم و فرصت نمیکنم اصلا بیام اینجا که بخوام پست با اون حال و هوا بذارم ولی بدانید که این چند روز khalezanak overload بود و از شدت کسشر بودن این رسومات جهاز دیدن عروس میخوام بالا بیارم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 خرداد 1399 11:31
بچه ها من این یه هفته تا پنج شنبه بصورت خیلی مستقیم درگیر عروسی دخترخاله ام و مثلا الان داریم کارت مینویسیم لذا تا یه هفته پست های من اون حال و هوا رو خواهد داشت :))))) . از آرزو های خیلی خیلی دورم اینه که جشنی که میگیریم تهران باشه و مختلط و دوستانه . نمیدونم چقدر عملی خواهد شد