درجه ی علاقه ام به سه شنبه ها به حدی زیاد شده که دوشنبه ها هم خوشحالم که فرداش سه شنبست :)))))
دیدید ماهور الوند جایزه بهترین بازیگر زن رو برد؟ :))
جا داره دوباره بگم من باهاش هم کلاسی بودم :)))
بیا و کمتر نفرت انگیز باش هم اتاقی عن :/
آقای نولان، این که تام هاردی در طول کل فیلم ، ماسک زده باشه روی صورتش، اگه کفر نعمت نیست پس چیه؟ :))
بعضی وقتام حالت دیفالتمون برای اطرافیانمون اینه که در همه ی لحظات به فکر ما باشن و هر حرفی بخوان بزنن یا هر کاری بخوان بکنن ،قبلن به این فکر کرده باشن که در جهت رضایت ما باشه و یوقت باعث آزردگی خاطر ما نشه! و در غیر اون صورت هم ازشون عصبانی و ناراحت میشیم و کاملا به خودمونم حق میدیم
در صورتی که افراد میتونن وقتی کاریو میکنن ، ما رو به هیچیشون نگیرن و فقط به خودشون فکر کنن .که اگه این حقشون نباشه، که بنظر من هست ،قطعا حق ما هم نیست که دلخور شیم!
ولی واقعا یکی از عن ترین موقعیت هایی که هممون توش گیر افتادیم اینه که تو یه جمعی که دارید همینطوری تعریف میکنید و میخندید، یدفعه یه شوخی میکنن که همه میدونن غیر از تو ، ولی تو هم به تبعیت از بقیه میخندی و یدفعه یکی میگه: تو چرا میخندی؟
بعد تو خندت خشک میشه ولی همه خنده هاشون شدید تر میشه و تو داری سعی میکنی یه دلیل منطقی بیاری که کمتر احمق جلوه کنی ولی هیچ دلیلی نمیتونی گیر بیاری و همچنانم بقیه دارن ریسه میرن و تو باید صبر کنی تا اون لحظات عذاب آور تموم شه و بالاخره یکی لطف کنه ماجرا رو برات توضیح بده!
آهنگایی که کالوین هریس آهنگسازی کردن جدن خیلی زیباعن یا من فقط خیلی دوسشون دارم؟
عاقا در طول دوران تحصیلم
از اول ابتدایی گرفته تا همین ترم چهار دانشگاه
هر چی وسیله ی ورزشی تو ورزشگاها بوده خراب و داغون بوده
ولی ورزشگاه خوابگاه همین ترم یه سر و سامون درست و حسابی به توپا و راکتا داده که کلی خوشحال شدم :))
بدین صورت که راکت نوی بدمینتونو از توی کیفش دراوردم و برای اولین بار با توپ بدمینتون غیر پاره بازی کردیم!
مرسی خوابگاه :*
توی همین فروردینی که تموم شد
من ۱۶ تا فیلم دیدم!
ینی یه روز درمیون!
خیلیییییی به خودم افتخار میکنماااا خیلیییییی:))
هدف بعدیم واسه اردیبهشت ۸ تا فیلمه :))
وضع کشور و مملکتم رو که میبینم از همیشه بیشتر دلم میخواد از ایران برم ولی قلبم میگه الان که کشورت نیاز داره بمون و بی وفا نباش . جوونای ما نباید برن . باید بمونن و در کنار هم تلاش کنن تا کشور آزاد شه
بعد مغزم میاد میگه که هیچکی قرار نیست بذاره تو به مملکتت کمک کنی
بعد قبلم یکم راضی میشه میگه حداقل برو و تکنولوژی های خفن و جدیدشون رو یاد بگیر و برگرد کشور خودت و حداقل یه خونه بساز که تو وقت زلزله انقدر راحت آوار نشه رو سر ساکنانش
بعد مغزم هشتگ میزنه #کاوه_مدنی
و قلبم سکوت میکنه
:(
نمیدونم شرایط زندگی برای نسل های بعد ما چطور میشه. ولی این اتفاقات اخیر این عصر سیاهه:
سعید مرتضوی قاتل رو گیر نمیارن که مجازاتش کنن
بهمن ورمزیار یه جوون بود که دزدی کرد ولی پشیمون شد و خودش رو تسلیم کرد و رضایت شاکیاش رو گرفت ولی اعدام شد
ماموران گشت ارشاد یه دختر رو بدجور کتک زدن
پول کشور بی ارزش ترین پول دنیاست
عوارض خروج از کشور رو زیاد کردن
میخوان تلگرام رو فیلتر کنن
مسئولین در جهت بدبختی های مردم هیچ کاری نمیکنن. هیچ کاری. هیچ کاری. هیچ کاری
اخ که چقدر تلخ و سخت شده زندگی
باید برای تحقیق کلاس کارآفرینی یه شرکت معماری پیدا میکردیم و معرفیش میکردیم
رفتم تو سایت شرکته که اطلاعات دربیارم، یدفعه زد به سرم که برم فرم تقاضای همکاریشونو پر کنم :))))
چه بشه چه نشه (احتمال نشدنش زیاده)خیلییییی حس جالبی بود! از جسارت خودم خوشحال شدم :))))
و اولین فرم درخواست کارمرتبط با رشتمو پر کردم !