She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

مهریه و حق طلاق با هم؟

پیج فمنیسم روزمره گفته بود بهتره مهریه رو حذف نکنید و حق طلاق رو هم بگیرید و کلی دلیل اورده بود 

که یکیش این بود که مثلا اگه حق حضانت فرزند رو هم داشته باشی، شوهرت میتونه بچتو برداره ببره خارج بدون اجازه ی تو و هیچ قانونی نیست که مانع بشه و تو میتونی با مهریه فشار بیاری به طرف! (و گفته بود مهریه کم هم نباشه)

که بنظر منطقی میومد درصورتی که تو تصمیم به ازدواج با یه دیو سه سر داشته باشی :|

بعد حالا اینا هیچی، این همه مورد هست که دختره مهریه ی سنگین از پسره گرفته و به خاک سیاه نشوندتش ! مخصوصا مورد مهریه و حق طلاق با هم. یبار به جای این که فرض رو بذارید بر اینکه مرده انقدر اشغال باشه بذارید بر اینکه دختره اونطوری باشه و مهریشو اجرا بذاره و طلاقشم بگیره و پسره بیوفته زندان! اگه یبار فرض رو بر بد بودن دختر بذاریم میبینیم که اصلا منطقی  و فمنیستی نیست این حرکت :/

پس لطفا پیشنهادش نکنید ://

شوخی های جنسی

بله بله میدونم شوخی های جنسی فانه و آدم رو میخندونه

ولی چیزی که اونو تو خیلی از جمعا نفرت انگیز میکنه اینه که شوخی کنندگان توجهی به سایر شنوندگان نمیکنن و فک میکنن فقط مخاطبشون منظورشونو میفهمه. پس یا احمقن که نمیدونن بقیه میفهمن یا بی شعورن که میدونن و براشون مهم نیست

مثلا بار ها دیدم که مردا توی جمعایی که زن هاشونم هستن باهم شوخی جنسی (از نوع توهین امیز به زنشون) میکنن یا زنها ی متاهل جلوی بچه هاشون همچین شوخی هایی میکنن باهم

خلاصه که اومدم نفرتمو اعلام کنم و برم 

(این مدل شوخی ها در اتاق خوابگاه که همه همسن و صمیمی و هم جنسیم بلامانع است :)))) 

بخواااااااااب

یه چیزی که این تابستون بهش دست یافتم(!) این بود که شبا انقدر بیدار میموندم تا خیلی شدیییید خوابم بگیره، یعنی یجوری که همه ی اعضا و جوارحم به التماس میوفتن که تروخدااااااا بگیر بخواب ! و بعدش میخوابم

و خیلیییی لذت بخشه این طوری خوابیدن :))

حالا استرس دانشگاه رو دارم که شبا خوابم نبره تا به این حد برسم!!!


مادرانه :))

مامانم اعتقاد داره که آب شیر نخوریم و آب جوشیده بخوریم!

برا همین هربار آب رو میجوشونه بعد میریزه تو آب سرد کن

و اگه تایم بندیت درست نباشه یدفعه از آب سرد کن ، آب جوش میل میکنی و پرزای زبونت جرغاله میشن :))))))

ولی دنیا یه توجه درست و حسابی به ما درونگرا ها بدهکاره ...

:دی

خواهر بزرگ بودن اونجاش جذابه که وقتی مامانم به بهارمیگه شلوارت تنگه، میگه :"نخیر کجاش تنگه؟الهه این تنگه؟"

بعد اگه من بگم اره میره بلافاصله عوض میکنه :))))

چگونه اسم مورد علاقه ی کسی را تخریب کنیم

رامبد جوان ماکان بند رو آورد خندوانه :|

اسم یکیشون رهام بود 

هیچ وقت فک نمیکردم اسم قشنگ رُهام از چشمم بیوفته ولی افتاد

:|||||

آیا من تنها کسیم که از آهنگ خارجی بمرانی خوشم نیومد؟


:))))

آدمی به غیبت زندست 

:|||

یکاری که ازش بدم میاد، تزیین سالاده ...

بخاطر اینکه اون وقتی رو که میذاری کاهو هارو خورد کنی ، دو برابرشو میذاری که به خیار و گوجه و هویج قرو فر اضافه کنی و من اصلا نمیپسندم اینهمه وقت بذارم سر تزئیناتی که به سرعت قراره خراب شه و خورده بشه!!!!

بعد پریشب مهمون داشتیم و تزئین سالاد کاهو به ساده ترین شکل ممکن و فقط با خیار و گوجه ی خرد شده بود

بعد سر سفره بحثش پیش اومد ، همه بهم حمله کردن :/

یکی از خاله هام گفت تو معماری! اصلا خونه میسازی که مردم بشینن توش سالاد کاهو بخورن (:|) 

یکی دیگه میگفت زن خوب زنیه که ظرافت زنانه داشته باشه ! (:|)

من هیچ 

من نگاه 

:|

پس یاد گرفتید؟ تزیین سالاد کاهو رو مفصل انجام بدید که هم معمار خوبی باشید هم زن خوبی :))))))

:))))

من عادت خیلی بد روی شکم خوابیدن رو دارم متاسفانه 

بعد پریروز به مامانم گفتم وقتی میای منو بیدار کنی رو شکم خوابیدم یا رو کمر؟ گفت روی شکم، منم گفتم عی بابا من هرشب سعی میکنم روی کمر بخوابم اخرش تو خواب برعکس میشم و صبحش با کمر درد بیدار میشم و میبینم تا صبح روی شکم خوابیده بودم 

.

.

.

و از اون لحظه به بعد بود که مادر من هر نیم ساعت یکبار منو از خواب بیدار میکنه که الهه پاشو پاشو رو شکم خوابیدی :)))

دیگه خواب ندارم اصلا

بیخیال بزرگوار :)))

وا عجبا

بابا شما تو خانواده ی مذهبی بزرگ نشدید که ببینید اینا خودشونم با خودشون کلی تناقض دارن :))))

مثلا جشن و شادی که میرسه یکیشون میگه شادی خوبه و کلی همراهی میکنه ، اونیکی نمیاد مجلس اصلا که گناه نکنه

عید نوروز میشه یکیشون میگه عید نوروز قشنگه و صله رحم سفارش شده و داستان، اون یکی به عید نوروز اعتقاد نداره و میگه عید من غدیر و مبعث و ایناست

خیلی خنده دار و عجیبن خلاصه این جماعت!!!


کندی جان

بازی کندی کراش رو به مرحله ی ۱۰۰۰ و خورده ای رسونده بودم

بخاطر این همه مرحله دلم نمیومد پاکش کنم تا انقدر بازی نکنمش

امروز حجم گوشیم خیلیییی پر شد و کش گوشیو پاک کردم و وقتی کندی کراشو باز کردم دیدم رفته مرحله ی ۷۰! اطلاعات صعودم به مرحله ی ۱۰۰۰ پاک شده بود :(((((

الانم پاک کردمش و دوران ترک رو میگذرونم

معرق جان

دوتا از دایی هام توی جوانی معرق کار میکردن و به ما کوچولوها هم یکم یاد دادن

از همون بچگی عاشقش شدم

عاشق صدای اره و بوی چوب 

حالا چند وقته یاد قدیما افتادم و این که چقدرررررر معرق کاری رو دوست داشتم 

الان جزو آرزوهام شد که یه روزی بساطش رو تهیه کنم و بشینم پای معرق کاری و عشق کنم ♡_♡

واقعا هم یه روزی میکنم این کارو

شاید بعد از کارشناسی 


یکی از زیبا ترین لحظات زندگی برام

وقتاییه که مامانم دستش بنده و گوشیش زنگ میخوره

بعد من میرم گوشی رو میگیرم رو گوشش تا حرفش تموم شه

نمیدونم چرا:))))

پ.ن : وفتی که من برم تهران، کی گوشیو برات نگه میداره وقتی که دستت بنده؟ :(