کیر تو سه فاز زیر در مواجهه با مقوله ی کرونا:
فاز اول؛ خوش بینی عنی:
وای کرونا مرسی که اومدی تا به ما یاداوری کنی که...
فاز دوم؛ جمهوری اسلامی:
چقدر خوب شد این کرونا اومد تا ابرقدرت هایی مثل آمریکا رو زمین بزنه و روشون رو کم کنه
فاز سوم؛ بدبینی عنی:
اگه تا ابد کرونا بمونه چی؟ اگه هیچ وقت دیگه نتونیم همو بغل کنیم چی؟ اگه...
الان از یه طرف مغزم داره میگه بابا به خودت نگیر آدما توی توییتر خیلی رو هستن و دلشون نمیخواد یه آشنای یکم نزدیک فالوشون کنه
ولی از یه طرف دیگه میگه تو خیلی نفرت انگیز و بدرد نخوری و هیچ کس توی دانشگاه غیر از دو سه نفر از تو خوششون نمیاد و گه میخوری بقیه رو فالو میکنی وقتی انقدر دوست نداشتنی هستی
یه درصد کوچیکی هم داره اون دوست رو سرزنش میکنه که چرا باهمه انقدر خوب برخورد میکنه و آیا این دورویی نیست؟ من واقعا فک میکردم اونقدری بهش نزدیک هستم که بتونم توییترشو داشته باشم :/ ولی همش آداب معاشرت و عادتش بوده احتمالا توی برخوردای نزدیک
اه واقعا ناراحت و اذیت شدم
تا حالا هیشکی بلاکم نکرده بود :/ :(
اکانت یکی از دوستای درجه ی ۲ توی دانشگاه رو توی توییتر از طریق آناهیتا پیدا کردم و فالوش کردم
الان رفتم دیدم بلاکم کرده
خداروشکر سهم overthinking امشبم هم جور شد
ولی ناراحتم واقعا
واقعا
خیلی
میگم این عصر جدید هر چقدر لوس و بد و بی مزه و تقلبی باشه هر وقت که شروع میشه مامان بابام با شوق میشینن پاش و منم میتونم صدای خنده های از ته دلشون رو بشنوم
مرسی که ساختینش
یه توییت کردم ازش خوشم اومد اینجا هم میگمش:
یه امسال من دو تا دستاورد داشتم به فامیل ارائه کنم که گند خورد تو عید
عزیزان این آیسته داره با روح و روانم بازی میکنه
دیروز که بهم زنگ زدن از خوشحالی کلی حرکات غیرقابل پخش انجام دادم
بعد قرار شد برم تهران مدارکم رو بگیرم
بعد فهمیدم دانشگاه بستست و نمیتونم مدارک خواسته شده رو تا بعد از عید تحویل بدم و همین موضوع رو بهشون گفتم و هنوز سین نکردن پیامم رو که ببینم آیا آفر رو ازم میگیرن یا نه :(
مردم فک میکنن وقتی دستکش پلاستیکی دست میکنن سوپر پاور مبارزه با کرونا در بدنشون فعال میشه
همه ی اون کارایی که نباید با دست کرد رو با دستکش انجام میدن :/
سر این کاری که دارم میرم هر روز، حتی جمعه ها از ۹ صبح تا ۹ شب اونجام و دارم کار میکنم.
بعد امروز که باید صبحش می رفتم خوابگاه و دیرتر میرسیدم، کلی دلم برای کارم و آدماش تنگ شد :/
یعنی این ماکت سازی انقدر برام جذابه که حتی وقتی اینهمه خسته ام ازش هم دوسش دارم
امروز رئیسم که یه مرد مجرد حدودا ۶۰ سالست سر ناهار گفت بهترین مارک قاشق و چنگال پلاستیکی فلانه
Man that was sad
توی سریال the office ، یه روزی مایکل اسکات منتظر یه خبر مهم بود که یا خیلیییی خوشحالش میکرد یا خیلییی ناراحت(مسئله عشقی بود)
بعد مایکل دو تا جعبه برداشت یکیش برای وقتی که خبر ناراحتش میکنه، توش عروسک بچگیشو گذاشت که بغلش کنه و باش گریه کنه :)) توش دستمال کاغذی، دو بطری ودکا ، یه چیزی که بشکونتش تا حالش بهتر شه :)) یه فیلم سینمایی مرتبط و یسری خوراکی ...و در اخر یه فیلم ضبط شده از خودش که داره خودشو دلداری میده توش گذاشت
توی جعبه ی خوشحالی هم انواع چیزهایی که باهاشون جشن بگیره، یه بلیط دو نفره، شیپور و بادکنک و ازین چیزا، شامپاین و یه فیلم ضبط شده از خودش که به خودش تبریک میگه و توش می رقصه و آهنگ مورد علاقش پلی میشه و اینا :))
.
.
.
کاش میشد برای آیسته همچین کاری کنم