She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

She is talking

واسه حرفایی که جاش تو اینستاگرام نیست :>

عجب!

تا حالا شده تو خونه ی خودت حس مهمون بودن داشته باشی؟

به خودت بگی من دیگه به این زندگی تعلق ندارم؟

غم انگیزه ولی واقعیت داره !

همه ی اینا وقتی اتفاق میوفته که دیگه با پدر و مادرتون زندگی نمیکنید! 

و راستش اتفاق خوبیه! زندگی کردن با خانواده عالیه ولی جلوی استقلال آدمو میگیره 

تمایلت برای کار کردن بشدت کم میشه 

انگیزه ات برای رویا پردازی برای آینده هم همینطور!

حس میکنم همین زندگی الانم رو دوست دارم. خانوادت باشن و حمایتت کنن و دوست داشته باشن. ولی خودت جدا زندگی کنی و برای مشکلات روزانت خودت راه حل پیدا کنی و زندگی رو خودت کشف کنی و به منبع درآمد فکر کنی و سعی کنی تصمیمای بزرگ و خوب بگیری برا خودت!

چقدر عجیبه بزرگ شدن!!!


امروزِ بسیار زیبا

میشه بازم بریم اکباتان ؟ 

 بازم بشینیم روی نیمکت جلوی مجتمع و درباره ی زندگی ادما تو خونه هاشون خیالبافی کنیم؟ از دیدن رنگای مختلف پرده ها ذوق کنیم و به این فکر کنیم که الان دارن تو خونه هاشون چیکار میکنن ؟ 

میشه شیطون شم و هی با پام خاکیت کنم و بند لباستو بکشم و موهای دستتو بکنم و غش کنم از خنده ، سیبیل آتشین بکشی برام ،موقع راه رفتن پشت زانوت بزنم و سعی کنی پامو بکشی تا بیوفتم و هی هلت بدم تو درو دیوار و هی هلم بدی تو میله ها؟ :))

میشه بازم جینکست کنم و شرط بذارم قر بدی تا اسمتو بگم ؟

بازم دستمو بگیری بکشونی اونور خیابون بگی بیا میخوام بهت بستنی بدم؟

 بازم باد بیاد تو صورتمون و تو بزور جلوم راه بری که باد نخوره به من ؟ 

 بازم بارون بیاد و دستت رو بگیری روی موهام که خیس نشه ؟

میشه بازم تو بارون بدوییم ؟ از زیر ساختمونای خوشگل اکباتان رد شیم تند تند و خیس شیم زیر بارون  شدید و هی بدوییم؟ 

میشه بازم صد بار ازم بپرسی که سردت نیست؟ نمیخوای بت کلاه بدم؟ سرما نخوریا ؟ 

باز موهامو فر کنم و تو هی بگی وای چقدر خوشگل شدی و من هی ذوق کنم برات؟ 

میشه اینهمه خوشبختیم تا اخر عمرم ادامه داشته باشه؟ 

!

کاش فکر نکنیم شرایطی که توش اذیت میشیم فقط و فقط برای خودمون پیش میاد و خومون هیچوقت بقیه رو در همون شرایط مشابه قرار نمیدیم!

:(

دلم یه آهنگ میخواد که با سوز بخونه

با سوز بخونه

با سوز بخونه

بسه دیگه :(

این غم کی میره از ایرانمون پس ؟ 


:>

 تو تموم آرزوهای منی

#نه_صبح_فردا

طرح ۱ :((

همیشه شروع یه پروژه سخت ترییییییین قسمتشه :(

:/

+چرا وقتی از ما نظر نمیخواهند نظر میدهیم؟ 

- چون ما بیشعور هستیم !

تین :>

اون موقع که رفته بودی پایین داشتم از درد داد میزدم "مامااااان کجایییی؟"

وقتی برگشتی یادم اومد مامانم همینجاست :>

اگه تو نبودی که من مرده بودم از درد 

قربونت برم من مامان دومم ♡


والا!

کاش میشد آدما رفتار بدشونو 

هر روز

و هر روز

و هر روز

و هر روز

تکرار نکنن.

تحمل تا چه حد؟ :/

:*

مردم برات که میگی به دختری که سر کار میره یه احترام خاصی میذاری!


دنیای سوفی

< بودن یا نبودن > تمام مسئله نیست

مسئله این هم هست که ما کیستیم

هیوم رو دووووست دارم :>

《 هیوم با تجربه گرایی در زمینه ی اخلاقیات مخالفت کرد. تجربیان همیشه گفته بودند توانایی تشخیص حق از ناحق ذاتی انسان است. مفهوم ، به اصطلاح ، حق طبیعی را از زبان بسیاری فلاسفه ، از سقراط گرفته تا لاک شنیده ایم . ولی به گفته ی هیوم، عقل نیست که گفتار و کردار ما را تعیین میکند.

عواطف ماست. اگر تصمیم گرفتی به آدم محتاجی کمک کنی ، این کار را به خاطر احساسات میکنی نه به خاطر عقلت.

پس به این نتیجه میرسیم که نمی توانیم عقل را معیار رفتار خود قرار دهیم. رفتار با مسئولیت ربطی به استحکام عقل ندارد ، بلکه منوط به گسترش دادن احساسات خود در مورد آسایش دیگران است. هیوم گفت : اگر من ترجیح دادم که تمام جهان ویران گردد تا انگشت من خراشی نیابد، این مغایر عقل نیست.

میدانی که نازی ها میلیون ها یهودی را کشتند. به نظرت عقل نازی ها ناقص بود یا حیات عاطفی آنها نقصی داشت؟

بسیاری از آنان بی اندازه تیزهوش بودند. تعداد زیادی از نازی ها پس از جنگ در دادگاه محکوم شدند ولی محکومیت آنها برای بی عقلی نبود. محکوم شدند چون آدمکشانی هولناک بودند.》

دنیای سوفی -هیوم

!

زمین تا آسمونه فرقش!

شب های برره!

یهو یه پشت صحنه از شب های برره دیدم تو اینستا 

و الان مشغول دانلود سریالشم :)))))