دارم بعد از گذشت ۴ سال از اولین باری که بریکینگ بد رو دیدم، ریواچش میکنم
و
عزیزان
بافتنی کردن + ریواچ سریال : ۱۰/۱۰
اقا من هنوز نمیفهمم ادم ارگانایزری هستم یا نه. چون دوست دارم همممهی کارهایی که دارم انجام بدم رو بنویسم و دونهدونه قدمها رو و ترتیب و اولویت هر کدومو استخراج کنم و حتی در نظر بگیرم هر روز چه کارایی رو انجام بدم، ولی اصلا خوشم نمیاد ساعت براش مشخص کنم. به محض اینکه زمان دقیق میدم به کاری نسبت به انجامش بی میل میشم.
یجور جالبیه. هم دوست دارم وقت تلف نکنم و به همه چی برسم، هم دوست دارم حتما هرکاری که اون لحظه عشقم میکشه رو انجام بدم.
اینطوریه که همیشه تا قدم اخر برنامه ریزی پیش میام ولی اون قدم نهاییه رو برنمیدارم تا انعطافپذیری برنامهام کم نباشه و واقعا جوابه.
این ویدیو ها که رشد گیاه رو از ۰ تا ۱۰۰ با سرعت بالا نشون میده هست... همیشه فک میکردم دوربینو روشن نگه میدارن تاااااااا گیاهه رشد کنه. امروز فهمیدم که سرعت رشد گیاها خیلی کمه و هر روز اگه ۵ ثانیه ازش فیلم بگیرن و همونارو به هم بچسبونن کافیه :))))
سلام قرتیا:)) اقا گوشی و لپ تاپم منو از اینجا انداخته بودن بیرون و منم هی نام کاربریمو اشتباه وارد میکردم و خلاصه دستم کوتاه بود از وبم. بالاخره با رجوع به ایمیل دوران کودکیم تونستم بازیابی کنم این بچه رو و برگردم به آغوش پرمهرتون.
اومدم یه شرح وضعیت بنویسم از تصمیماتم و برنامه هام ولی یادم اومد به محض اینکه تصمیماتم رو بروز میدم بصورت عمومی، توی انجامشون سست میشم:))))))
لذا حرفی ندارم زیاد.:)))) شما چه خبرا؟
از همممممتون خیلی ممنونم. اول و بیشتر از همه از سجاد. که دیشب ۲.۵ ساعت خوابید و از روزای قبلش هم بییییی نهایت کمکم کرد. عاشقتم سجاد من
مرسی که توی لحظهی مهم زندگیم کنارم بودید. ممنون که شریک شادی هام بودید.
از نطر من شریک شادی ها بودن خیلی مهم تره از شریک غم بودن. امروز به قدری عشق دریافت کردم که باورم نمیشه این آدمهای درجه یک دوستای منن. امیدوارم لیاقت این همه محبتتون رو داشته باشم.
دوستای دلیجانیم هنوز هم حتی نپرسیدن دفاعت چطور بود :))))) لذا متاسف و دلچرکینم که شام دفاعمو به اونها میدم و نه به شماها :))))). البته تینا میاد شامشو دریافت میکنه خداروشکر :))).
ماچ بهتون. قلبم از عشقتون پره و قدر محبتتونو میدونم. دوستتون دارم :*****
بار دیگه بهم ثابت شد که دوستی هیچ ربطی به فاصله نداره.
دوستای دلیجانم، زهرا هدی فرزان امیرمهدی و فرزاد خیلی خوشحالم میکنن. پیششون خیلی خیلی خوش میگذره و حالم خوبه کنارشون. ولی امشب میخواستن دورهم جمع بشن و من گفتم اگه اینکارو کنید کات میکنم وتروخدا بندازید فرداشب، ولی به تخمشونم نبود و آخرش هدی نتونست بره و کنسل شد. این وسط که بحث دفاعم هم بود رندرهای خارجی خوشگلمو فرستادم براشون و هیییییچ کس واکنش نداد. مردن همه. فقط امیر اومد گفت اتاق سیگارش کو؟
غیر از اون برام آرزوی موفقیت نکردن و روحیه ندادن و کلا به درد نخوردن :))
ولی تینا و پرنیانی که ازشون دورم و یک ساله ندیدمشون بهم زنگ زدن و پیام دادن.
خب ببین. همینجاست که تفاوت دوستا مشخص میشه. همیناست که برا من مهمه.
تینا همیشه میگه اگه از ورزش بدندرد نگیره احساس میکنه مفید نبوده ورزشش.
منم احساس میکنم اگه رندرهایی که میگیرم حداقل ۱ ساعت طول نکشه رندرهای خوبی نیست :)))
دیدن ذوق مامان و بابام بعد از اینکه رندر هام رو نشونشون دادم : ۱۰/۱۰
امیدوارم روند صعودی استرسم بخاطر حجم کارهام باشه و نه بخاطر نزدیک شدنم به روز دفاع. در این صورت بعد از اینکه کارام تموم شد استرسم تمومه و شب راحت میخوابم و صبحم سرحال و خوشحال بیدار میشم و میرم میترکونم :>
مازوخیست درونم دلش میخواست سختگیر ترین استاد موجود داورم بشه. بعد نشد. بعد امروز جای دو تا از داورا رو عوض کردن و لذا شد. خب پشیمانم و فاک :)))
رواداری توی ج.ا واقعا جالبه.
مثلا دایی سوپر دوپر مذهبی من امروز در راهپیماییها شعار داده مرگ بر ضد ولایت فقیه. تکنیکالی آرزوی مرگ خواهرزادشو داشته یعنی :)))))))
احساسی که نوشتن متن تقدیر و تشکر پایاننامهام بهم داد فوق العاده بود *-*
آقااااا طرح نهاییمو بیشتر از همهی آثار معماری این ۴ سالم دوست دارم.
بیاید دعا کنید بتونم اونجوری که میخوام ویژگیهای خوبشو و ایدههای جذابمو به نمایش بذارم آخر سری و حیف نشه اینهمه خوشگلی هاش.
جزو چیزهاییه که خودم اتفاقی توی اسپاتیفای کشفش کردم و کسی بهم معرفیش نکرد و همین ارزششو برام چندبرابر میکنه.
بار اول گوشش کردم و بطور باور نکردنی ای خوب بود.
یک سال و خورده ای بعدش که میشه تابستون امسال، کارای طرح و طراحی فنی خیلیییی زیاد بودن برای اینکه خودمو مجبور کنم بمونم پای لپتاپ و هی نرم بیرون از اتاق و نخوابم و ... ، دوباره نشستم گوشش کردم و بعد تحویلام هم فیلمای هریپاترو دیدم و بسیار چسبید. الان دوباره نیاز دارم پای لپتاپ بمونم، سعی کردم چندتا پادکست جدید پیدا کنم ولی هیچکدوم مثل پاترلس نتونست یه جوری منو مجذوب کنه که گذر زمان رو متوجه نشم.
لذا با وجود اینکه فقط ۴ ماه از بار قبلی گذشته دوباره دارم گوش میدمش و از کیفیتش و بامزگیش کیف میکنم. :>
لذا اگه هریپاترو خوندید بدویید برید پادکست potterless رو گوش بدید و اگر هریپاترو نخوندید، دارید با زندگیتون چیکار میکنید؟؟؟