امشب وسط گریه کردن و راه رفتن توی خیابون یه گربه دیدم
و نشستم کنار مغازه و یه دل سیر نازش کردم.
هم اون یه عالمه کیف کرد.
هم من نیازم به محبت و بغل و نوازش رو یکم برطرف کردم.