من هرررر وقت دلم خواسته یه کاری بکنم که هزینش یکم زیاد بوده جلو خودمو گرفتم و اونکارو نکردم. خیلی وقتا حتی از مامان و بابام نپرسیدم. خودم حس کردم اگه شرایط مالیشون خوب نیست و بهشون چیزی نگفتم
حالا این سری سر کلاس سفال گری یکم جدی ترم. یبار گفتم میخوام برم. گفتن باشه حالا بذار ببینیم چی میشه. منم گفتم اوکی ولی خبرش از شما و من منتظرم
حدود ۱۰ روز منتظر موندم دیدم خبری نشد
دوباره کلی به خودم سختی دادم که بپرسم ازشون. گفتن واقعا دوست داشتی بری؟ ://// گفتم آرههههه دیگه
گفتن حالا صبر کن
گفتم باشه
حالا که اومدم خونه دیدم مامانم ۱ میلیون و ۳۰۰ تومن پول داده سرویس قاشق چنگال خریده برا جهاز ://///////////////////////
انقدر عصبانیم که میخوام انگشت بندازم این دهنمه جرررر بدم ://
اه شتتتتت