امشب الکی الکی استرس و تپش قلب گرفته بودم.
یدفعه دلم آهنگ مرغ سحر شجریانو خواست
دانلودش کردم و گوشش کردم و به عادتِ هجده ساله، صدای بابامو میشنیدم که باهاش هم خوانی میکرد و دلم براش پر زد
تا حالا این اهنگ رو بدون صدای بابام نشنیده بودم
قلبم آروم گرفت و بعد آروم چیک چیک برا خودم اشک ریختم